- شخصى فوت نموده و مدركى از او با امضاء خود و چند شهود بر مديون
بودنش در سابق در دست است ولى نزديك فوتش اقرار جديدى بدينش نكرده آيا بايد از
مالش قرض او ادا شود يا نه و احتياج بقسم دارد يا نه.
ج
- اگر ورثه احتمال مىدهند كه قبل از فوت دينش را ادا كرده باشد اين
ادعاء دعوى بر ميت است و بايد مرافعه شرعيه نمايند.
س 240
- شخصى در حال نيمه اجبارى متوسل به گرفتن وام با بهره شده و اموال
قديمى او مخلوط بحرام شده و هنوز هم وام مزبور را نتوانسته برگرداند در اين صورت
نسبت به فرزندان و ميهمانان او كه خواه و ناخواه از اموال او استفاده مىنمايند
تكليف چيست آيا بايد از شخص مزبور جدا شوند يا نه.
ج
- اگر عين آن مال فعلا در اموال او نيست و معاملاتى كه با آن واقع
شده كلى بوده چنانچه غالب معاملات باين نحو است تصرف خودش و كسانش در آن اموال
بىاشكال است و بلكه اگر اين معنى محتمل هم باشد براى ميهمانان و كسانش اشكالى
ندارد.
س 241
- كسى كه نزول پول مىگيرد، از يك نفر مثلا دو هزار تومان به مرور
نزول گرفته و فعلا مبلغى نزد آن يك نفر دارد و طلبكار است آيا آن مديون مىتواند
آن مبلغ را ندهد باين عنوان كه چندين برابر آن مبلغ به او نزول پول داده و گرفتن
آن نزول نامشروع بوده يا بايد مبلغى را كه بدهكار است پرداخت كند.
ج
- آن چه را بعنوان ربا گرفته ضامن است و در صورت امكان با اذن حاكم
شرع تقاص آن جايز است.
س 242
- كسى بدهكار است و مىخواهد طلب خود را ادا نمايد به طلبكار
نمىگويد كه اين وجه را از بابت بدهكارى دادم ولى در دفتر خود ياد داشت مىكند كه
قرضم را دادم آيا بدون تذكر به آن شخص بريء الذمه مىشود يا خير.
ج
- در صورتى كه گيرنده متوجه باشد كه در ازاء طلب او است و اخذ نمايد
كافى است و اللَّه العالم.