- در فرض مسأله اگر زمين را تقسيم نكرده آباد كرده همه شركاء كما فى
السابق در آن شريك مىباشند نهايت اگر با اذن آنها آباد كرده حق الزحمه آباد كردن
سهم آنها را طلب دارد و اگر بدون اذن آباد كرده حق الزحمه طلب ندارد و اگر شركاء
اذن دادهاند كه اين قسمت را آباد كن براى خود بدون تقسيم فعلا مىتوانند از اذن
برگردند و بگويند همه بايد تقسيم شود ولى حق الزحمه آباد كردن را بايد بدهند و آن
چه اشجار و زراعت و بنا ايجاد كرده مال خود آباد كننده است لكن اگر اذن دادهاند
براى خود احداث بنا و غرس اشجار نمايد تا چندى كه از اذن خود بر نگشتهاند حق
مطالبه چيزى ندارند و هر وقت از اذن خود برگردند از آن موقع به بعد براى بقاء بنا
و اشجار در زمين حق مطالبه اجرة المثل زمين را نسبت به سهم خودشان دارند و چنانچه
نزاع موضوعى در بين باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.
س 171
- اهل خبره يك رأس حيوان را قيمت مىكند مثلا به ششصد تومان بعد صاحب
حيوان نصف حيوان را به كسى بهمان قيمت نسيه مىفروشد و نصف ديگرش هم از خودش تا
شريك باشند بشرط آن كه شش سال آن حيوان را نگهدارى و مواظبت نمايد و بعد از مدت
مذكوره آن حيوان را بفروشند، صاحب حيوان ششصد تومان را از ميان بردارد بقيه منفعت
را بالمناصفه قسمت نمايند، بعد از گذشتن دو سال حيوان تلف مىشود و نصف قيمت كه
سهم خودش بود از بين مىرود آيا نصف قيمت را كه در ذمه آن كس بود مىتواند مطالبه
نمايد يا نه
ج
- در فرض مسأله كه نصف حيوان را نسيه فروخته خسارت بهر دو شريك وارد
شده و ذمه خريدار به نصف قيمت مشغول و بايد به فروشنده بپردازد.
س 172
- چهار نفر در موتور آب و مقدارى زمين شريك بوده و به وسيله اهل خبره
زمين قطعه بندى و موتور آب و اشجار آن قيمت شده و قرعه كشيدهاند و سهم هر يك از
شركاء مشخص شده اكنون بعضى از شركاء در سهم خود ادعاى غبن