- در فرض مسأله عقد باطل است و اگر با جهل به مسأله دخول واقع شده
وطى به شبهه است و عده دارد و لكن براى خود واطى به شبهه عده ندارد و مىتواند او
را بعقد خود در آورد.
س 389
- زنى به زيد اجازه داده كه او را بعقد دائمى در آورد و زيد آن زن را
بعقد انقطاعى به مدت پنج سال و يا ده سال صيغه كرد و به آن زن هم تذكر نداد و چند
اولاد هم از ايشان بدنيا آمد و پس از مدتى بزن مزبوره گوشزد كرد كه من ترا بعقد
انقطاع در آوردم ولى زن گفت من راضى نيستم در اين صورت اين عقد انقطاعى صحيح است
يا نه و آن اولاد از پدر و مادرش ارث مىبرند يا نه
ج
- عقد مرقوم صحيح نيست و اولادى كه پيدا كردهاند از پدر ارث
نمىبرند و پدر از آنها ارث نمىبرد ولى توارث بين آنها و مادرشان ثابت است و بعدا
مىتوانند عقد دائم يا منقطع بنمايند بلى اگر پدر گمان مىكرد كه اين عقد صحيح است
بين پدر و پسر هم توارث ثابت است.
س 390
- زنى مردى را وكيل مىكند كه او را بعقد دائم بحباله نكاحش در آورد
ولى مرد او را بعنوان عقد انقطاعى تحت زوجيت خودش درمىآورد و بزن هم اطلاع
نمىدهد و يك بچه هم از ايشان متولد شده حاليه شوهر فوت كرده و در وصيت نامهاش
تذكر داده كه عيال من متعه است و دائمى نيست و اگر زن از اول باين عقد مطلع مىشد
قبول نمىكرد در اين صورت نسبت به ولد وارث او چه حكمى هست.
ج
- در فرض مذكور بعيد نيست فرزند آنها ولد شبهه باشد كه حكم ولد حلال
را دارد و از پدرش ارث مىبرد ولى زوجه از او ارث نمىبرد بلى مهر المثل طلبكار
است و بايد از تركه ميت اداء شود و اگر زوجه مدعيه باشد كه عقد دائم شده محتاج به
مرافعه شرعيه است.