responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : کلام جـدید نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 6

6.روان شناسى دين

روان شناسى دين آن گونه كه امروزه يافت مى شود، موجوديتش را به هم زمانى پيدايش اديان تطبيقى در قرن نوزدهم اروپا با پيدايش دو رشته ى ديگر كه در آغاز با دين بى ارتباط بود، مديون است.

اين دو رشته عبارتند از:

روان شناسى اعماق ( depthpsychology) كه در حوزه ى علوم پزشكى به عنوان نخستين جست و جوى منظم نظريه اى در زمينه ى ضمير ناخودآگاه، براى درمان بيمارى هاى روانى پديدار شد; و ديگرى فيزيولوژى روان شناختى (psychophysiology) كه از فيزيولوژى به عنوان كوششى براى جانشين سازى دستگاه و تكيه گاه فلسفى مربوط به نظريه ى ادراك، با سنجش و آزمايش گرى عينى، انشعاب يافت.

على رغم دانش وسيع و ره يافت وسيع المشرب كه در آثار نخستينِ پيش تازان روان شناسى دين مشهود بود، اين نياكان دوگانه، اين رشته را به روى كرد متعارض مقيّد كردند كه سر انجام، طيف ره يافت هاى امروزى در زمينه ى روان شناسى دين را تشكيل مى دهد.[17]

نخستين نقطه ى عطف در روان شناسى دين، در سال هاى 1901 تا 1902.م، با سخن رانى هاى گيفورد ويليام جيمز (1842 - 1910.م) به بار آمد. اين سلسله سخن رانى ها، در سال 1902 ميلادى تحت عنوان تنوع تجربه ى دينى، ( the va ietiesof eligious enpe ience) انتشار يافت.[18]

زيگموند فرويد (1856 - 1939.م) و شاگردان وى، از جمله آلفرد آدلر (1870 - 1937.م) و كارل گوستاو يونگ (1875 - 1961.م) ره يافت هاى جديدى در حوزه ى روان شناسى دين ارايه نمودند.

ره يافت هاى روان شناسى به منشاء و ماهيت دين كه از يونان باستان آغاز شد و كسانى هم چون شاعر رومى، لوكرتيوس، به تئورى ترس در باره ى آفرينش خدايان دست يافتند، تا قرون جديد ادامه يافت و انديشمندانى هم چون فرويد، ماركس، ويلهم وونت، استانلى هال، شلاير ماخر، ويليام جيمز، به نوعى منشاءهاى روانى را براى دين مطرح ساختند.

احساس اتكاى مطلق توسط شلاير ماخر، توجه به بُعد حس مستقل در انسان به نام حس دينى توسط جيمز نمونه هايى از ره يافت هاى روان شناسى دين به شمار مى روند. در اين زمينه، نبايد از پژوهش هاى گسترده ى روان درمانى، توسط هانس شر، اسكار فيستر ،ارنست جان و كارل يونگ غفلت كرد.[19]

7.جامعه شناسى دين

سابقه ى ملاحظه ى انديشه ورانه ى رابطه ى بين دين و جامعه، به يونانيان باستان باز مى گردد. ولى اولين بار، ابن خلدون (808 ـ 732 هـ ق) از نقش دين در نهادهاى اجتماعى و سياسى، سخن راند. متفكّران برجسته ى مسيحى، هم به نقش شكل دهنده ى دين بر جامعه و هم واكنش دين در برابر نيرو و نفوذ فزاينده ى دنيوى، توجه شايان كردند.

فيلسوفان جديدى كه فاقد بينش و گرايش دينى بودند، اين رابطه را از نظرگاه كاملا دنيوى مطالعه مى كردند. چنان كه در انديشه ى كنت و اسپنسر جلوه گر بود. جامعه شناسى دين، به عنوان جنبه اى از جامعه شناسى آگاهى و فرهنگى تلقى مى شده است. اين انديشه ى كارل ماركس (1818 ـ 1883.م) آشكارا اعلام كرد كه آگاهى انسان ها توسط روابط اجتماعى، اقتصادى تعيين مى گردد.[20]

ظهور مطالعه ى جامعه شناختى دين در عصر جديد، توسط پارسونز، داگلاس و توماس لوك مان، پيوند نزديكى با ظهور سرمايه دارى، تعدد فرهنگى، مُداراى دينى و دولت و حكومت ليبرال دارد; بنا بر اين، نمى توان ادعا كرد كه اين رشته، يك شيوه ى طبيعى ملاحظه ى دين و جامعه است.

بر عكس، اين فراورده ى فرهنگى است كه توسط تحولات تاريخى انديشه ى غربى كه پژوهش گران را بر آن داشته، يا واداشته كه از ادعاهاى هنجار آفرين دين با جامعه ى مورد پژوهش خود، فاصله بگيرند، پديد آمده است; در نتيجه جامعه شناسى دين، محصول يكى از تعلقات اساسى آن است; يعنى دنيوى سازى يا عرفى سازى (غير دينى سازى) انديشه و نهادهاى دينى; بر عكسِ جامعه شناسى دين، رشته ى وابسته به آن، يعنى جامعه شناسى دينى، پيوندهاى نزديك ترى با الهيات و دين مستقر، پيدا كرده است.

تاريخ جامعه شناسى دين را مى توان به چهار دوره تقسيم كرد:

1 ـ انديشه ى اجتماعى سنتى

2 ـ شكاكيت و نظريه پردازى

3 ـ واكنش محافظه كارانه و رمانتيك 4 ـ نظريه ى اجتماعى جديد.[21]

نام کتاب : کلام جـدید نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست