responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : کلام جـدید نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 101

آيين دو شمشير نيز در اواخر قرن پنجم ميلادى، از سوى پاپ كلازسيوس با صدور اعلاميه اى رسمى پذيرفته شد و كاملا تفكّر سكولاريسم، جايگاه اجتماعى خود را يافت.

كلازسيوس، در باره ى جدايى دين از سياست مى نويسد:

« بعد از ظهور مسيح، ديگر هيچ امپراطوريى به اين فكر نيفتاده است كه عنوان كشيشى را به خود اختصاص دهد و هيچ كشيشى در صدد آن بر نيامده است كه تخت سلطنت را از آنِ خود بداند. به هيچ بشرى اين امتياز داده نشد كه در آنِ واحد صاحب هر دوى آن ها باشد ».[13]

طلسم جدا انگارى دين و دنيا، با تاج گذارى پادشاه شارلمانى فرانسه، توسط پاپ گريگوار هفتم در سال 800 ميلادى ـ كه نقطه ى اوج قدرت كليسا بود ـ شكسته شد; ولى قبل از اين تاريخ، فيلسوفان سياسى مسيحى و كشيشان سنّتى هم چون آگوستين قدّيس، مسئله ى دو شهر خدا، يعنى مقدسات و معنويات از يك طرف و سلطنت و ماديات از طرف ديگر را جهت ترويج تفكّر جدا انگارى دين از سياست مطرح مى كردند.[14]

2.آيات عهد جديد و اناجيل اربعه

برخى معتقدند كه اوّلين بذرهاى سكولاريسم، در مزرعه ى متون مقدس مسيحيان پاشيده شد و از آن جا به سرزمين مغرب زمين سرايت كرد; براى نمونه مى توان به اين آيات از انجيل اشاره كرد:

ـ عيسى(عليه السلام) در برابر پيشنهاد مردم به حاكميت او عكس العمل امتناعى از خود نشان داد:

« و امّا عيسى چون دانست كه مى خواهند بيايند او را به زور پادشاه سازند باز تنها به كوه بر آمد ».[15]

ـ يهوديان از عيسى(عليه السلام) پرسيدند: « پس به ما بگو رأى تو چيست؟

آيا جزيه دادن به قيصر رواست يا نه؟

عيسى(عليه السلام)شرارت ايشان را درك كرده، گفت: اى رياكاران، چرا مرا تجربه مى كنيد؟

بديشان گفت: اين صورت و رقم از آن كيست؟

بدو گفتند: از آن قيصر. بديشان گفت: مال قيصر را به قيصر ادا كنيد و مال خدا را به خدا ».[16]

ـ حضرت عيسى(عليه السلام) به سؤال پيلاطس كه پرسيد آيا تو پادشاه يهود هستى؟

پاسخ داد:

« پادشاهى من از اين جهان نيست، اگر پادشاهى من از اين جهان مى بود، خدّام من جنگ مى كردند تا به يهود تسليم نشوم، ليكن اكنون پادشاهى من از اين جهان نيست ».[17]

3.فقدان قوانين حكومتى، سياسى و اجتماعى در متون مقدس مسيحيت

زمانى يك دين مى تواند ادعاى حضور در صحنه ى سياست و اجتماع را داشته باشد كه حداقل پاره اى از فعاليت هاى اجتماعى را به قوانين دينى مستند سازد; در حالى كه آيين مسيحيت، نه تنها در درون كتاب مقدس، يعنى عهد جديد، فاقد قوانين اجتماعى و حكومتى است، بلكه پيشوايان مسيحى، تنها تا نيمه ى اوّل قرن ميلادى به عمل به شريعت تورات پاى بند بودند و از آن تاريخ به بعد، قوانين عهد عتيق را منسوخ تلقّى كردند.

در سال پنجاه ميلادى، شوراى مسيحيان اورشليم، مركب از يعقوب، يونس و برنابا و... فتوا بر نسخ شريعت موسى(عليه السلام)دادند. بدين ترتيب، ربا، شراب، گوشت خوك و... حلال گرديد و تنها زنا و خوردن حيوانات خفه شده و خون و ذبيحه ى بتها را حرام شمردند.[18]

ميلر مورخ معاصر در اين باره مى نويسد: « خداوند مسيح، شريعتى چون شريعت موسى(عليه السلام) كه در هر جزئى نيز تكليفى از براى ما معين كند، بر قرار نفرموده و قوانينى از براى تقسيم ارث و عقوبت مجرمان يا امور ديگر سياسى كه به مقتضيات هر دوره تغيير پذير است، وضع ننموده است ».[19]

شايان ذكر است، دلايل درون دينى مسيحيان بر اساس متون مقدس موجودى است كه حتّى مسيحيان آن را به عنوان كتاب آسمانى و الهى قبول ندارند; زيرا نويسندگان عهد جديد (اناجيل اربعه، نامه هاى رسولان، اعمال رسولان و مكاشفات يوحنا) حقّ تعالى يا عيسى مسيح نبوده اند. اناجيل اربعه توسط لوقا، متى، مرقس و يوحنا نگاشته شده اند كه تنها برخى از آن ها به عنوان حوارى عيسى(عليه السلام) شناخته شده اند و ده ها سال پس از مصلوب شدن عيسى(عليه السلام) ـ به زعم مسيحيان ـ به تدوين اناجيل پرداختند.

بدون شك اگر كلام عيسى(عليه السلام) و سيره ى عملى او تحريف نمى گشت و آيين او محفوظ مى ماند، نه تنها از نظر اعتقادات و خدا شناسى به انحراف نمى افتاد بلكه از نظر شريعت نيز اعوجاج پيدا نمى كرد.

نام کتاب : کلام جـدید نویسنده : خسروپناه، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست