نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 86
كردهايم به معنى چيدن ميوه نارس و سپس هر كار ناخوش آيندى گفته شده است، و
همچنين به وادار كردن كسى به گناه نيز اطلاق مىشود، و از آنجا كه انسان در ذات و
فطرت خود پيوندى با معنويت و پاكى دارد، انجام گناهان او را از اين پيوند الهى جدا
مىسازد.
[اين آيه مربوط به پيامبر اسلام است
يا نوح؟]
2- بعضى احتمال دادهاند كه آيه اخير در باره پيامبر اسلام نيست، بلكه مربوط
به خود نوح است چرا كه اين آيات همه مربوط به او بوده و آيات آينده نيز از او سخن
مىگويد، بنا بر اين مناسبتر اين است كه اين آيه هم مربوط به نوح باشد، و جمله
معترضه خلاف ظاهر است.
ولى با توجه به اينكه اولا شبيه اين تعبير تقريبا با همين عبارت در سوره احقاف
آيه 8 در مورد پيامبر اسلام ص آمده، ثانيا آنچه در باره نوح ع در اين آيات آمده
است همه بصورت صيغه غايب است، در حالى كه آيه مورد بحث بصورت مخاطب مىباشد (و
مساله" التفات" يعنى انتقال از غيبت به خطاب نيز بر خلاف ظاهر مىباشد)
و اگر بخواهيم آيه را در باره نوح بدانيم جمله" يقولون" كه بصورت فعل
مضارع است و همچنين" قل" كه بصورت فعل امر است همه احتياج به تقدير
دارد، ثالثا در حديثى كه از امام باقر ع و امام صادق ع در تفسير برهان ذيل همين
آيه نقل شد آمده است كه آيه فوق در برابر كفار مكه نازل گرديده، از مجموع اين
دلائل چنين به نظر مىرسد كه آيه مربوط به پيامبر اسلام ص و تهمتهاى نارواى كفار و
پاسخ پيامبر ص به آنهاست.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه معنى" جمله معترضه" اين نيست كه سخنى
بىارتباط با اصل گفتار ذكر شود بلكه جملههاى معترضه غالبا محتوى مطالبى است كه
مفاد كلام را تاكيد و تاييد مىكند و از آنجا كه پيوند سخن را موقتا قطع مىكند
مخاطب را از يك نواختى رهايى مىبخشد و لطافت و روح و تازگى به گفتار مىدهد، و
مطمئنا جمله معترضه هيچگاه نمىتواند بتمام معنى بيگانه از سخن باشد
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 86