نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 434
شود بخصوص اينكه بسيار ديده شده است كه شكست در عشق مجازى راهى براى انسان به
سوى عشق حقيقى (عشق به پروردگار) مىگشايد! و به تعبير روانكاوى امروز آن تمايلات
شديد سر كوفته" تصعيد" مىگردد و بىآنكه از ميان برود در شكل عاليترى
تجلى مىكند.
پارهاى از روايات كه در شرح حال همسر عزيز در سنين بالاى زندگيش نقل شده نيز
دليل بر اين تنبه و بيدارى است.
از اين گذشته ارتباط دادن اين دو آيه با يوسف به قدرى بعيد و خلاف ظاهر است كه
با هيچيك از معيارهاى ادبى سازگار نيست زيرا:
اولا-" ذلك" كه در آغاز آيه ذكر شده در حقيقت به عنوان ذكر علت است،
علت براى سخن پيش كه چيزى جز سخن همسر عزيز نيست، و چسبانيدن اين علت به كلام يوسف
كه در آيات قبل از آن با فاصله آمده است بسيار عجيب است.
" ثانيا"- اگر اين دو آيه بيان گفتار يوسف باشد يك نوع تضاد و تناقض
در ميان آن خواهد بود، زيرا از يك سو يوسف مىگويد من هيچ خيانتى به عزيز مصر روا
نداشتم و از سوى ديگر مىگويد من خود را تبرئه نمىكنم چرا كه نفس سركش به بديها
فرمان مىدهد. اينگونه سخن را كسى مىگويد كه لغزش هر چند كوچك از او سر زده باشد
در حالى كه مىدانيم يوسف هيچگونه لغزشى نداشت.
" ثالثا"- اگر منظور اين است كه عزيز مصر بداند او بىگناه است او
كه از آغاز (پس از شهادت آن شاهد) به اين واقعيت پىبرد و لذا به همسرش گفت از
گناهت استغفار كن. و اگر منظور اين باشد كه بگويد به شاه خيانت نكردهام اين مساله
ارتباطى به شاه نداشت، و توسل به اين عذر و بهانه كه خيانت به همسر وزير خيانت به
شاه جبار است يك عذر سست و واهى به نظر مىرسد. به خصوص اينكه درباريان معمولا در
قيد اين مسائل نيستند.
خلاصه اينكه ارتباط و پيوند آيات چنين نشان مىدهد كه همه اينها
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 434