نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 431
آرى او به شرف و حيثيت خود بيش از آزادى اهميت مىداد و اين است راه آزادگان.
جالب اينكه يوسف در اين جمله از كلام خود آن قدر بزرگوارى نشان داد كه حتى
حاضر نشد نامى از همسر عزيز مصر ببرد كه عامل اصلى اتهام و زندان او بود. تنها به
صورت كلى به گروهى از زنان مصر كه در اين ماجرا دخالت داشتند اشاره كرد.
سپس اضافه نمود اگر توده مردم مصر و حتى دستگاه سلطنت ندانند نقشه زندانى شدن
من چگونه و به وسيله چه كسانى طرح شد، اما پروردگار من از نيرنگ و نقشه آنها آگاه
است" (إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ).
***
فرستاده مخصوص به نزد شاه برگشت و پيشنهاد يوسف را بيان داشت، اين پيشنهاد
كه با مناعت طبع و علو همت همراه بود او را بيشتر تحت تاثير عظمت و بزرگى يوسف
قرار داد لذا فورا به سراغ زنانى كه در اين ماجرا شركت داشتند فرستاد و آنها را
احضار كرد، رو به سوى آنها كرد و" گفت: بگوئيد ببينم در آن هنگام كه شما تقاضاى
كامجويى از يوسف كرديد جريان كار شما چه بود"؟! (قالَ ما خَطْبُكُنَّ إِذْ راوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ
نَفْسِهِ).
راست بگوئيد، حقيقت را آشكار كنيد، آيا هيچ عيب و تقصير و گناهى در او سراغ
داريد؟!.
در اينجا وجدانهاى خفته آنها يك مرتبه در برابر اين سؤال بيدار شد و همگى
متفقا به پاكى يوسف گواهى دادند و گفتند: منزه است خداوند ما هيچ عيب و گناهى در
يوسف سراغ نداريم" (قُلْنَ حاشَ
لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ).
همسر عزيز مصر كه در اينجا حاضر بود و به دقت به سخنان سلطان و زنان مصر گوش
مىداد بىآنكه كسى سؤالى از او كند قدرت سكوت در خود نديد،
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 431