responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 422

آن را به شما خبر مى‌دهم مرا به سراغ (آن جوان زندانى بفرستيد).

46- يوسف اى مرد بسيار راستگو در باره اين خواب اظهار نظر كن كه هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر مى‌خوردند، و هفت خوشه‌تر و هفت خوشه خشكيده، تا من به سوى مردم باز گردم تا آنها آگاه شوند.

47- گفت هفت سال با جديت زراعت مى‌كنيد، و آنچه را درو كرديد- جز كمى كه ميخوريد- بقيه را در خوشه‌هاى خود بگذاريد (و ذخيره نمائيد).

48- پس از آن هفت سال سخت (و خشكى و قحطى) مى‌آيد كه آنچه را شما براى آنها ذخيره كرده‌ايد مى‌خورند جز كمى كه (براى بذر) ذخيره خواهيد كرد.

49- سپس سالى فرا مى‌رسد كه باران فراوان نصيب مردم مى‌شود و در آن سال مردم عصير (ميوه‌ها و دانه‌هاى روغنى) مى‌گيرند.

تفسير: ماجراى خواب سلطان مصر.

يوسف سالها در تنگناى زندان به صورت يك انسان فراموش شده باقى ماند، تنها كار او خودسازى، و ارشاد و راهنمايى زندانيان، و عيادت و پرستارى بيماران، و دلدارى و تسلى دردمندان آنها بود.

تا اينكه يك حادثه به ظاهر كوچك سرنوشت او را تغيير داد، نه تنها سرنوشت او كه سرنوشت تمام ملت مصر و اطراف آن را دگرگون ساخت: پادشاه مصر كه مى‌گويند نامش وليد بن ريان بود (و عزيز مصر وزير او محسوب مى‌شد) خواب ظاهرا پريشانى ديد، و صبحگاهان تعبير كنندگان خواب و اطرافيان خود را حاضر ساخت و چنين گفت:" من در خواب ديدم كه هفت گاو لاغر به هفت گاو چاق حمله كردند و آنها را مى‌خورند، و نيز هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشكيده را ديدم كه خشكيده‌ها بر گرد سبزها پيچيدند و آنها را از ميان بردند" (وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى‌ سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ‌).

سپس رو به آنها كرد و گفت:" اى جمعيت اشراف! در باره خواب من نظر دهيد اگر قادر به تعبير خواب هستيد" (يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ‌).

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 422
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست