نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 408
ببينيد، من مىتوانم تعبير آن را براى شما باز گو كنم (ولى اين احتمال، با
جمله قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما سازگار نيست) بنا بر اين بهترين تفسير جمله فوق همان است
كه در آغاز سخن گفتيم.
سپس يوسف با ايمان و خدا پرست كه توحيد با همه ابعادش در اعماق وجود او ريشه
دوانده بود، براى اينكه روشن سازد چيزى جز به فرمان پروردگار تحقق نمىپذيرد چنين
ادامه داد.
" اين علم و دانش و آگاهى من از تعبير خواب از امورى است كه پروردگارم به
من آموخته است" (ذلِكُما مِمَّا
عَلَّمَنِي رَبِّي).
و براى اينكه تصور نكنند كه خداوند، بىحساب چيزى به كسى مىبخشد اضافه
كرد" من آئين جمعيتى را كه ايمان به خدا ندارند و نسبت به سراى آخرت كافرند،
ترك كردم و اين نور ايمان و تقوا مرا شايسته چنين موهبتى ساخته است" (إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ
وَ هُمْ بالآخرة هم كافرون).
منظور از اين قوم و جمعيت مردم بت پرست مصر يا بت پرستان كنعان است.
***
من بايد از اين گونه عقايد جدا شوم، چرا كه بر خلاف فطرت پاك انسانى است،
و به علاوه من در خاندانى پرورش يافتهام كه خاندان وحى و نبوت است،" من از
آئين پدران و نياكانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروى كردم" (وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِي إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ
يَعْقُوبَ).
و شايد اين اولين بار بود كه يوسف خود را اين چنين به زندانيان معرفى مىكرد
تا بدانند او زاده وحى و نبوت است و مانند بسيارى از زندانيان ديگر كه در نظامهاى
طاغوتى به زندان مىرفتند بىگناه به زندان افتاده است.
بعد به عنوان تاكيد اضافه مىكند" براى ما شايسته نيست كه چيزى را شريك
خدا قرار دهيم" چرا كه خاندان ما، خاندان توحيد، خاندان ابراهيم
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 408