نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 394
است و آن مرحله بىقرارى مطلق است كه شخص عاشق را بىاختيار به هر سو مىكشاند [1] اين نكته نيز
قابل توجه است كه چه كسى اين راز را فاش نمود، همسر عزيز كه او هرگز طرفدار چنين
رسوايى نبود، يا خود عزيز كه او تاكيد بر كتمان مىنمود، يا داور حكيمى كه اين
داورى را نمود كه از او اين كار بعيد مىنمود، اما بهر حال اينگونه مسائل آنهم در
آن قصرهاى پر از فساد- همانگونه كه گفتيم- چيزى نيست كه بتوان آن را مخفى ساخت، و
سرانجام از زبان تعزيه گردانهاى اصلى به درباريان و از آنجا به خارج، جسته گريخته
درز مىكند و طبيعى است كه ديگران آن را با شاخ و برگ فراوان زبان به زبان نقل
مىنمايند.
***
" همسر عزيز، كه از مكر زنان حيلهگر مصر، آگاه شد، نخست ناراحت گشت
سپس چارهاى انديشيد و آن اين بود كه از آنها به يك مجلس ميهمانى دعوت كند و بساط
پر تجمل با پشتيهاى گرانقيمت براى آنها فراهم سازد، و بدست هر كدام چاقويى براى
بريدن ميوه دهد" (اما چاقوهاى تيز، تيزتر از نياز بريدن ميوهها!) (فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَ
أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَ آتَتْ كُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّيناً) [2]
[2]" متكا" به معنى چيزى
است كه بر آن تكيه مىكنند، مانند پشتىها و تختها و صندليها، آن چنان كه در
قصرهاى آن زمان معمول بود ولى بعضى" متكا" را به" اترج" كه
نوعى ميوه است تفسير كردند.
آنها كه متكا را به همان معنى پشتى و مانند آن تفسير كردهاند نيز گفتهاند كه
ميوه اترج بوده است و اترج همان بالنگ است كه ميوهاى ترش مزه و داراى پوست ضخيمى
است و از پوست ضخيم آن مربا درست مىكنند، ممكن است اين ميوه در سرزمين مصر شبيه
به آنچه نزد ما است كاملا ترش نبوده و رگهاى از شيرينى داشته كه ميوه پذيرايى
محسوب مىشده.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 394