نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 386
كرده يا رو در رو به دفاع از خويش برخاسته، مسلما پيراهن يوسف از جلو پاره
خواهد شد، و چه جالب است كه اين مساله ساده پاره شدن پيراهنى، مسير زندگى بىگناهى
را تغيير دهد و همين امر كوچك سندى بر پاكى او، و دليلى بر رسوايى مجرمى گردد!.
***
عزيز مصر، اين داورى را كه بسيار حساب شده بود پسنديد، و در پيراهن يوسف
خيره شد،" و هنگامى كه ديد پيراهنش از پشت سر پاره شده (مخصوصا با توجه به
اين معنى كه تا آن روز دروغى از يوسف نشنيده بود) رو به همسرش كرد و گفت: اين كار
از مكر و فريب شما زنان است كه مكر شما زنان، عظيم است" (فَلَمَّا رَأى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قالَ إِنَّهُ
مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ).
***
در اين هنگام عزيز مصر از ترس اينكه، اين ماجراى اسفانگيز برملا نشود، و
آبروى او در سرزمين مصر، بر باد نرود، صلاح اين ديد كه سر و ته قضيه را به هم
آورده و بر آن سر پوش نهد، رو به يوسف كرد و گفت:" يوسف تو صرف نظر كن و ديگر
از اين ماجرا چيزى مگو" (يُوسُفُ
أَعْرِضْ عَنْ هذا).
سپس رو به همسرش كرد و گفت:" تو هم از گناه خود استغفار كن كه از
خطاكاران بودى" (وَ اسْتَغْفِرِي
لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخاطِئِينَ). [1] بعضى
گفتهاند گوينده اين سخن، عزيز مصر نبود، بلكه همان شاهد بود، ولى هيچ دليلى براى
اين احتمال وجود ندارد، بخصوص كه اين جمله بعد از گفتار عزيز واقع شده است.
[1] در اين جمله" مِنَ الْخاطِئِينَ"
كه جمع مذكر است گفته شده، نه" من الخاطئات" كه جمع مؤنث است، اين به
خاطر آنست كه در بسيارى از موارد جمع مذكر را به عنوان تغليب بر هر دو گروه اطلاق
مىكنند، يعنى تو در زمره خطاكارانى.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 386