نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 37
نخست اينكه
گروهى از رؤساى كفار مكه نزد پيامبر ص آمدند و گفتند:
اگر راست
مىگويى كه پيامبر خدا هستى كوههاى مكه را براى ما طلا كن! و يا فرشتگانى را
بياور كه نبوت تو را تصديق كنند! آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
شان نزول
ديگرى از امام صادق ع نقل شده و آن اينكه پيامبر به على ع فرمود من از خدا
خواستهام كه ميان من و تو برادرى بر قرار سازد و اين درخواست قبول شد و نيز
خواستهام كه تو را وصى من كند اين درخواست نيز اجابت گرديد، هنگامى كه اين سخن به
گوش بعضى از مخالفان رسيد (از روى عداوت و دشمنى) گفتند به خدا سوگند يك من خرما
در يك مشك خشكيده از آنچه محمد ص از خداى خود خواسته بهتر است (اگر راست مىگويد)
چرا از خدا نخواست فرشتهاى براى يارى او بر دشمنان بفرستد و يا گنجى كه او را از
فقر نجات دهد- آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.
تفسير:
قرآن معجزه جاويدان
از اين آيات
چنين بر مىآيد كه گاهى پيامبر ص بخاطر شدت مخالفت و لجاجت دشمنان ابلاغ بعضى از
آيات را به آخرين فرصت موكول مىكرده است، لذا خداوند در نخستين آيه مورد بحث
پيامبرش را با اين بيان، از اين كار نهى مىكند:" گويا ابلاغ بعضى از آياتى
كه بر تو وحى مىشود ترك ميكنى و سينه تو از آن نظر تنگ و ناراحت مىشود" (فَلَعَلَّكَ
تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ).
از اين
ناراحت مىشوى كه مبادا آنها معجزات اقتراحى از تو بخواهند و" بگويند چرا
گنجى بر او نازل نشده؟ و يا چرا فرشتهاى همراه او نيامده"؟