1- از جمله مسائلى كه در آيات فوق جلب توجه مىكند اين است كه نام عزيز مصر در
آن برده نشده. تنها گفته شده است آن كسى كه از مصر يوسف را خريد. اما اين كس چه
كسى بوده در آيه بيان نگرديده است در آيات آينده باز مىبينيم يك مرتبه پرده از
روى عنوان اين شخص بر داشته نمىشود و تدريجا معرفى مىگردد مثلا در آيه 25
مىفرمايد" وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ"" هنگامى كه يوسف تسليم عشق زليخا نشد و به سوى
در خروجى فرار كرد آقاى آن زن را دم در ناگهان مشاهده كرد".
از اين آيات كه مىگذريم به آيه 30 مىرسيم كه تعبير" امراة العزيز"
(همسر عزيز) در آن شده است.
اين بيان تدريجى يا به خاطر آن است كه قرآن طبق سنتى كه دارد هر سخنى را به
مقدار لازم بازگو مىكند كه اين از نشانههاى فصاحت و بلاغت است و يا اينكه
همانگونه كه امروز نيز در ادبيات معمول است به هنگام ذكر يك داستان از يك نقطه سر
بسته شروع مىكنند تا حس كنجكاوى خواننده را بر انگيزند و نظر او را به سوى داستان
جذب كنند.
***
[2- رابطه تعبير خواب با آمدن يوسف به كاخ
عزيز مصر]
2- نكته ديگرى كه در آيات فوق سؤالانگيز است اين است كه موضوع آگاهى از تعبير
خواب چه رابطهاى با آمدن يوسف به كاخ عزيز مصر دارد كه با" لام"
در" لنعلمه" كه" لام غايت" است به آن اشاره شده است.