responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 353

[سوره يوسف (12): آيات 19 تا 20]

وَ جاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ فَأَدْلى‌ دَلْوَهُ قالَ يا بُشْرى‌ هذا غُلامٌ وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَعْمَلُونَ (19) وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ (20)

ترجمه:

19- و كاروانى فرا رسيد، مامور آب را (بسراغ آب) فرستادند، او دلو خود را در چاه افكند، و صدا زد: مژده باد: اين كودكى است (زيبا و دوست داشتنى) و اين امر را بعنوان يك سرمايه از ديگران مخفى داشتند و خداوند به آنچه آنها انجام مى‌دادند آگاه است.

20- و او را به بهاى كمى- چند درهم- فروختند، و نسبت به (فروختن) او بى‌اعتنا بودند (چرا كه مى‌ترسيدند رازشان فاش شود).

تفسير: به سوى سرزمين مصر.

يوسف در تاريكى وحشتناك چاه كه با تنهايى كشنده‌اى همراه بود، ساعات تلخى را گذرانده اما ايمان به خدا و سكينه و آرامش حاصل از ايمان، نور اميد بر دل او افكند و به او تاب و توان داد كه اين تنهايى وحشتناك را تحمل كند و از كوره اين آزمايش، پيروز بدر آيد.

چند روز از اين ماجرا گذشت خدا مى‌داند، بعضى از مفسران سه روز و بعضى دو روز نوشته‌اند.

بهر حال" كاروانى سر رسيد" (وَ جاءَتْ سَيَّارَةٌ) [1] و در آن نزديكى منزل گزيد، پيدا است نخستين حاجت كاروان تامين آب‌


[1] كاروان را به اين جهت" سياره" گفته‌اند كه دائما در سير و حركت است.

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 9  صفحه : 353
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست