نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 332
داريم، مردم در باره ما چه خواهند گفت، جز اينكه مىگويند يك عده زورمند گردن
كلفت نشستند، و بر حمله گرگ به برادرشان نظاره كردند، ما ديگر مىتوانيم در ميان
مردم زندگى كنيم؟!.
آنها در ضمن به اين گفتار پدر كه شما ممكن است سرگرم بازى شويد و از يوسف غفلت
كنيد، نيز پاسخ دادند و آن اينكه مساله مساله خسران و زيان و از دست دادن تمام
سرمايه و آبرو است، مساله اين نيست كه تفريح و بازى بتواند انسان را از يوسف غافل
كند، زيرا در اين صورت ما افراد بىعرضهاى خواهيم شد كه به درد هيچ كار
نمىخوريم.
در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه چرا يعقوب از ميان تمام خطرها تنها انگشت روى
خطر حمله گرگ گذاشت؟.
بعضى مىگويند: بيابان كنعان بيابانى گرگخيز بود، و به همين جهت خطر بيشتر از
اين ناحيه احساس مىشد.
بعضى ديگر گفتهاند كه اين به خاطر خوابى بود كه يعقوب قبلا ديده بود كه
گرگانى به فرزندش يوسف حمله مىكنند، اين احتمال نيز داده شده است كه يعقوب با
زبان كنايه سخن گفت، و نظرش به انسانهاى گرگصفت همچون بعضى از برادران يوسف بود.
ولى به هر حال با هر حيله و نيرنگى بود، مخصوصا با تحريك احساسات پاك يوسف و
تشويق او براى تفريح در خارج شهر كه شايد اولين بار بود كه فرصت براى آن به دست
يوسف مىافتاد، توانستند پدر را وادار به تسليم كنند، و موافقت او را به هر صورت
نسبت به اين كار جلب نمايند.
***
در اينجا به چند درس زنده كه از اين بخش از
داستان گرفته مىشود بايد توجه كرد:
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 332