نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 321
كرده، مىگويد به يقين در سر گذشت يوسف و برادرانش، نشانههايى براى سؤال
كنندگان بود (لَقَدْ كانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ
آياتٌ لِلسَّائِلِينَ).
در اينكه منظور از اين سؤال كنندگان چه اشخاصى هستند بعضى از مفسران (مانند
قرطبى در تفسير الجامع و غير او) گفتهاند كه اين سؤال كنندگان جمعى از يهود مدينه
بودند كه در اين زمينه پرسشهايى از پيامبر ص مىكردند ولى ظاهر آيه مطلق است و
مىگويد:" براى همه افراد جستجوگر آيات و نشانهها و درسهايى در اين داستان
نهفته است".
چه درسى از اين برتر كه گروهى از افراد نيرومند با نقشههاى حساب شدهاى كه از
حسادت سرچشمه گرفته براى نابودى يك فرد ظاهرا ضعيف و تنها، تمام كوشش خود را به
كار گيرند، اما با همين كار بدون توجه او را بر تخت قدرت بنشانند و فرمانرواى كشور
پهناورى كنند، و در پايان همگى در برابر او سر تعظيم فرود آورند، اين نشان مىدهد
وقتى خدا كارى را اراده كند مىتواند آن را، حتى بدست مخالفين آن كار، پياده كند،
تا روشن شود كه يك انسان پاك و باايمان تنها نيست و اگر تمام جهان به نابودى او
كمر بندند اما خدا نخواهد تار مويى از سر او كم نخواهند كرد!.
***
يعقوب دوازده پسر داشت، كه دو نفر از آنها" يوسف" و"
بنيامين" از يك مادر بودند، كه" راحيل" نام داشت، يعقوب نسبت به
اين دو پسر مخصوصا يوسف محبت بيشترى نشان مىداد، زيرا اولا كوچكترين فرزندان او
محسوب مىشدند و طبعا نياز به حمايت و محبت بيشترى داشتند، ثانيا طبق بعضى از
روايات مادر آنها" راحيل" از دنيا رفته بود، و به اين جهت نيز به محبت بيشترى
محتاج بودند، از آن گذشته مخصوصا در يوسف، آثار نبوغ و فوق العادگى نمايان بود،
مجموع اين جهات سبب شد كه يعقوب آشكارا نسبت به آنها ابراز علاقه بيشترى كند.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 9 صفحه : 321