بايد ديد اينها چه انسانى هستند كه با آن همه كرامت و محبت الهى اينهمه نقاط
ضعف و نارسايى از خود نشان مىدهند؟! ظاهر اين است كه اين بحثها همه مربوط به
انسانهايى است كه تحت تربيت رهبران الهى قرار نگرفته بلكه به صورت گياهى خودرو
پرورش يافتهاند، نه معلمى و نه راهنمايى، و نه بيدار كنندهاى داشتهاند،
شهواتشان آزاد و در ميان هوسها غوطهور هستند.
بديهى است چنين انسانى نه تنها از امكانات فراوان و سرمايههاى عظيم وجود خويش
بهره نمىگيرد، بلكه با بكار انداختن آنها در مسيرهاى انحرافى و غلط به صورت
موجودى خطرناك و سرانجام ناتوان و بينوا در مىآيد.
و الا انسانى كه با استفاده از وجود رهبران الهى و بكار گرفتن انديشه و فكر و
قرار گرفتن در مسير حركت تكاملى و حق و عدالت به مرحله" آدميت" گام
مىنهد و شايسته نام" بنى آدم" مىشود، بجايى مىرسد كه بجز خدا
نمىبيند، آن چنان كه قرآن مىگويد وَ لَقَدْ
كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ
مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا:
" ما آدميزادگان را گرامى داشتيم و صفحه خشكى و دريا را جولانگاه آنها
قرار داديم و از روزيهاى پاكيزه به او بخشيديم و بر بسيارى از مخلوقات خود فضيلت و
برتريش داديم" (سوره اسراء آيه 70).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 8 صفحه : 241