responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 7  صفحه : 363

مى‌زيسته‌اند وجود داشت به دليل اينكه در هيچ تاريخى نقل نشده كه آنها با شنيدن آيه فوق اين نسبت را انكار و يا سر و صدا به راه انداخته باشند و اگر چنين بود حتما واكنش از خود نشان مى‌دادند.

از آنچه گفتيم پاسخ اين سؤال روشن مى‌شود كه: امروز در ميان يهود چنين عقيده‌اى وجود ندارد و هيچكس عزير را پسر خدا نمى‌داند، با اينحال چرا قرآن چنين نسبتى را به آنها داده است؟

توضيح اينكه: لزومى ندارد همه يهود چنين اعتقادى را داشته باشند، همين قدر مسلم است كه در عصر نزول آيات قرآن در ميان يهود گروهى با اين عقائد وجود داشته‌اند. به دليل اينكه هيچگاه نسبت فوق را انكار نكردند و تنها طبق روايات آن را توجيه نمودند و نامگذارى عزير را به" ابن اللَّه" به عنوان يك احترام معرفى كردند كه در برابر ايراد پيامبر كه چرا اين احترام را براى خود موسى قائل نيستيد عاجز ماندند.

و به هر حال هر گاه عقيده‌اى را به قومى نسبت مى‌دهند لزومى ندارد كه همه آنها در آن متفق باشند بلكه همين مقدار كه عده قابل ملاحظه‌اى چنين عقيده‌اى را داشته باشند كافى است.

2- مسيح فرزند خدا نبود

در مورد مسيحيان جاى ترديد نيست كه آنها" مسيح" را فرزند حقيقى خدا مى‌دانند و اين نام را به عنوان احترام و تشريفات بلكه به معنى واقعى بر او اطلاق مى‌كنند و صريحا در كتب خود مى‌گويند كه اطلاق اين نام بر غير مسيح به معنى واقعى جائز نيست، و شك نيست كه اين يكى از بدعتهاى نصارى است و همانگونه كه در جلد 4 صفحه 220- 233 گفتيم: مسيح هرگز چنين ادعايى نداشت و او تنها خود را بنده و پيامبر خدا معرفى مى‌كرد، و اصولا معنى ندارد كه رابطه پدر و فرزندى كه مخصوص جهان ماده و عالم ممكنات است ميان‌

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 7  صفحه : 363
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست