نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 178
و در نامه 45
به عثمان بن حنيف مىفرمايد:"
فو اللَّه
ما كنزت من دنياكم تبرا و لا ادخرت من غنائمها وفرا
":"
به خدا سوگند از دنياى شما طلايى نياندوختم و از غنائم و در آمدهاى آن اندوختهاى
فراهم نكردم".
و در كلمات
قصار، در جمله 331 مىفرمايد
ان اللَّه
جعل الطاعة غنيمة الاكياس
:"
خداوند اطاعت را غنيمت و بهره هوشمندان قرار داده است".
و در نامه 41
مىخوانيم"
و اغتنم من
استقرضك فى حال غناك
":"
هر كس در حال بىنيازيت از تو قرضى بخواهد غنيمت بشمار." و نظير اين تعبيرات
بسيار فراوان است كه همگى نشان مىدهد" غنيمت" منحصر به غنائم جنگى
نيست.
و اما
مفسران:
بسيارى از
مفسران كه در زمينه اين آيه به بحث پرداختهاند صريحا اعتراف كردهاند كه غنيمت در
اصل معنى وسيعى دارد و شامل غنائم جنگى و غير آن و به طور كلى هر چيزى را كه انسان
به دون مشقت فراوانى به آن دست يابد مىشود حتى آنها كه آيه را به خاطر فتواى
فقهاى اهل تسنن مخصوص غنائم جنگى دانستهاند باز معترفند كه در معنى اصلى آن اين
قيد وجود ندارد بلكه به خاطر قيام دليل ديگرى اين قيد را به آن زدهاند.
"
قرطبى" مفسر معروف اهل تسنن در تفسير خود، ذيل آيه چنين مىنويسد" غنيمت
در لغت خيرى است كه فرد يا جماعتى با كوشش به دست مىآورند" ...
و بدانكه
اتفاق (علماى تسنن) بر اين است كه مراد از غنيمت در آيه (و
اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ) اموالى است كه با قهر و غلبه در جنگ
به مردم مىرسد، ولى بايد توجه داشت كه اين قيد همانطور كه گفتيم در معنى لغوى آن
وجود ندارد، ولى در عرف شرع، اين قيد وارد شده است" [1]