نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 84
[3- اعتراف مجرمان به گناه هنگام
كيفر]
3- اين موضوع نيز به خوبى از آيه استفاده مىشود كه عموم اقوام مجرم و گنهكار
هنگامى كه گرفتار چنگال مجازات مىشدند و پردههاى غفلت و غرور از مقابل چشمانشان
كنار مىرفت، همگى به گناه خود اعتراف مىكردند، ولى اعترافى كه سودى به حال آنها
نداشت، زيرا يك نوع اعتراف" اجبارى و اضطرارى" بود كه حتى مغرورترين
افراد خود را از آن ناگزير مىبينند، و به تعبير ديگر اين بيدارى يك نوع بيدارى
كاذب و زودگذر و بىاثر است كه كمترين نشانهاى از انقلاب روحى در آن نيست و به
همين دليل هيچگونه نتيجهاى براى آنها نخواهد داشت، البته اگر اين واقعيت را در
حال اختيار اظهار مىداشتند دليل بر انقلاب روحى آنها و مايه نجاتشان بود.
[4- چرا ابتدا" اهلكناها" و
بعدا" فجاءها باسنا" گفته؟]
4- از بحثهايى كه در ميان مفسران در آيه فوق، مطرح شده، اين است كه چرا قرآن
نخست مىگويد أَهْلَكْناها (ما آنها را هلاك كرديم) بعد با كلمه" فاء تفريع" كه معمولا براى
ترتيب زمانى است مىگويد: فَجاءَها
بَأْسُنا بَياتاً (بعد از آن مجازات ما شبهنگام به سراغ آنان
آمد) در حالى كه چنين كيفرى قبل از هلاكت بوده، نه بعد از هلاكت.
ولى بايد توجه داشت كه گاهى جمله بعد از" فاء" شرح و تفصيل جمله قبل
است، نه بيان حادثه ديگرى، در اينجا نيز نخست موضوع هلاكت را بطور اجمال يادآور
شده، سپس به شرح آن مىپردازد و مىگويد:" به هنگام شب و يا در حال استراحت
نيمروز مجازات ما دامن آنها را گرفت و هنگامى كه خود را در آستانه نابودى ديدند،
به ظلم و ستم خويش اعتراف كردند" نظير اين موضوع در ادبيات عرب كم نيست.
5- اين گونه آيات نبايد به عنوان شرح ماجراى گذشتگان تلقى شود، و تنها مربوط
به زمان ماضى و اقوام پيشين فرض گردد، اينها اخطارهاى كوبندهاى
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 84