نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 373
اما اينكه: اين ملت فقير و محروم در آن روز آن همه زر و زيورها را از كجا
آورده بودند؟ در روايات چنين آمده كه زنان بنى اسرائيل براى بزرگداشت يكى از اعياد
خود، مقدار قابل ملاحظهاى از زيورآلات فرعونيان را به عاريت گرفته بودند و اين
جريان مقارن غرق و نابودى آنها واقع شد، و زيورآلات مزبور در دست بنى اسرائيل باقى
ماند [1]
***
سپس
قرآن به عنوان سرزنش آنها مىگويد:" آيا اينها نمىديدند كه آن گوساله با
آنان سخن نمىگويد و راهنماييشان نمىكند؟!" (أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا
يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا).
يعنى يك معبود واقعى حد اقل بايد نيك و بد را بفهمد و توانايى بر راهنمايى و
هدايت پيروان خود داشته باشد، با عبادتكنندگان خويش، سخن بگويد و آنها را به راه
راست هدايت كند و طريقه عبادت را به آنها بياموزد.
اصولا چگونه عقل انسان اجازه مىدهد كه معبود بيجانى را كه ساخته و پرداخته
خود او است، بپرستد، حتى اگر فرضا آن زيورآلات تبديل به گوساله واقعى هم شده باشد
به هيچوجه شايسته پرستش نيست، گوسالهاى كه هيچ نمىفهمد و در نفهمى ضرب المثل
است.
آنها در حقيقت به خودشان ظلم و ستم كردند، لذا در پايان آيه مىفرمايد:
" گوساله را معبود خود انتخاب كردند و ظالم و ستمگر بودند" (اتَّخَذُوهُ وَ كانُوا ظالِمِينَ).
***
" ولى با مراجعت موسى ع و روشن شدن مسائل، بنى اسرائيل به اشتباه خود
پىبردند، از كار خود نادم و پشيمان گشتند و از خدا تقاضاى عفو و بخشش