نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 227
خدا هيچگونه داعيهاى در زمينه هدايت آنها در سر نداشتند، بلكه صرفا به خاطر
نجات آنان از گرداب بدبختى دست و پا مىكردند.
در هر حال روشن است كه تعبير" اخاهم" هرگز اشاره به برادرى دينى
نيست، زيرا اين اقوام غالبا به دعوت اصلاح طلبانه پيامبرانشان پاسخ مثبت ندادند.
سپس مىگويد: هود دعوت خود را از مساله توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستى شروع
كرد و" به آنها گفت اى قوم من! خداوند يگانه را بپرستيد كه هيچ معبودى براى
شما غير او نيست، آيا پرهيزگارى را پيشه نمىكنيد؟ (قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ
غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ).
تفسير نمونه ؛ ج6 ؛ ص227
ى اين جمعيت خودخواه و متكبر، مخصوصا ثروتمندان از خود راضى كه قرآن از آنها
تعبير به" ملا" كرده است، يعنى ظاهر آنها چشم پركن بود، به هود همان
گفتند كه قوم نوح به نوح گفته بودند، بلكه نسبت سفاهت نيز به او دادند،"
گفتند ما تو را در سفاهت و سبك مغزى مىبينيم و گمان مىكنيم تو از دروغگويان
باشى"! (قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ
قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ).
" سفاهت" و سبك مغزى از نظر آنها اين بود كه انسانى بر خلاف سنتهاى
محيط هر چند غلط و نادرست باشد بپاخيزد، و حتى جان خود را در اين راه به خطر
افكند، سفاهت در منطق آنان اين بود كه كسى همرنگ محيط نشود و نان را به نرخ روز
نخورد و براى سنتشكنى بپاخيزد و هر گونه ناراحتى و دردسرى را براى خود بخرد.
***
اما هود با وقار و ادبى كه مخصوص پيامبران و رهبران راستين و پاك است، بى
آنكه از گفته آنان عصبانى و يا دلسرد و مايوس گردد،" گفت: اى جمعيت من!
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 227