responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 204

عرش چيست‌

" عرش" در لغت به معنى چيزى است كه داراى سقف بوده باشد و گاهى به خود سقف نيز عرش گفته مى‌شود مانند:" أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى‌ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‌ عُرُوشِها" (مانند كسى كه از كنار قريه‌اى گذشت در حالى كه آن چنان ويران شده بود كه سقفهايش فرو ريخته و ديوار بر سقفها در غلطيده بود) (بقره آيه 259).

گاهى به معنى تختهاى بلند همانند تخت سلاطين نيز آمده است، چنان كه در داستان سليمان مى‌خوانيم كه مى‌گويد: أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها:" كداميك از شما مى‌توانيد تخت او (بلقيس) را براى من حاضر كنيد" (سوره نمل آيه 38).

و نيز به داربستهايى كه براى برپا نگهداشتن بعضى از درختان مى‌زنند، عرش گفته مى‌شود: همانطور كه در قرآن مى‌خوانيم‌ وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ‌:" او كسى است كه باغهايى از درختان داربست‌دار و بدون داربست آفريد" (انعام آيه 141).

ولى هنگامى كه در مورد خداوند به كار مى‌رود و گفته مى‌شود" عرش خدا"، منظور از آن مجموعه جهان هستى است كه در حقيقت تخت حكومت پروردگار محسوب مى‌شود.

اصولا جمله‌ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ‌ كنايه از تسلط يك زمامدار بر امور كشور خويش است، همانطور كه جمله" ثل عرشه" (تختش فرو ريخت) به معنى از دست دادن قدرت مى‌باشد، در فارسى نيز اين تعبير كنايى زياد به كار مى‌رود، مثلا مى‌گوئيم در فلان كشور، جمعى شورش كردند و زمامدارشان را از تخت فرو كشيدند، در حالى كه ممكن است اصلا تختى نداشته باشد، يا

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 6  صفحه : 204
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست