از آنجا كه مفهوم آيه قبل اين است كه اكثريت به تنهايى
نمىتواند راه حق را نشان دهد نتيجه آن، اين مىشود، كه راه حق را تنها بايد از
خداوند گرفت هر چند طرفداران راه حق در اقليت بوده باشند، لذا در آيه دوم دليل اين
موضوع را روشن مىسازد كه:" پروردگارت كه از همه چيز با خبر و آگاه است و در
علم بىپايان او كمترين اشتباه راه ندارد، بهتر مىداند راه ضلالت و هدايت كدام
است و گمراهان و هدايت يافتگان را بهتر مىشناسد" (إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ
وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ) [2] در اينجا سؤالى
پيش مىآيد كه مگر ديگران راه هدايت و ضلالت را بدون راهنمايى خدا مىشناسند كه
آيه مىگويد: خداوند از ديگران بهتر مىشناسد و بهتر مىداند؟! پاسخ سؤال اين است
كه انسان به وسيله عقل خود، بدون شك، حقايقى را درك مىكند، و راه هدايت و ضلالت
را تا حدودى مىفهمد ولى مسلما فروغ چراغ عقل، و شعاعش محدود است، و ممكن است
بسيارى از مطالب از ديد عقل مخفى بماند، به علاوه انسان در معلوماتش گرفتار اشتباه
نيز مىشود و به همين دليل نياز
[1] خرص (بر وزن ترس) در اصل به معنى
تخمين است و نخست در مورد تخمين مقدار ميوه بر درختان به هنگام اجاره باغ و امثال
آن به كار رفته، سپس به هر گونه حدس و تخمين گفته شده است و از آنجا كه تخمين گاهى
مطابق واقع و گاهى بر خلاف واقع مىشود اين كلمه در معنى دروغ نيز استعمال شده است
و در آيه فوق ميتواند بهر دو معنى باشد.
[2] معمولا" افعل تفضيل" به
وسيله" با" متعدى مىشود بنا بر اين بايد در اينجا گفته شود" اعلم
بمن" ولى" با" محذوف شده" و من يضل" به اصطلاح"
منصوب به نزع خافض" است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 414