نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 40
(وَ اللَّهُ هُوَ
السَّمِيعُ الْعَلِيمُ) جالب اينكه مساله بشر بودن مسيح و
نيازهاى مادى و جسمانى او كه قرآن در اين آيات و آيات ديگر روى آن تكيه كرده است
يكى از بزرگترين مشكلات براى مسيحيان مدعى خدايى او شده كه براى توجيه آن بسيار
دست و پا مىكنند و گاهى ناچار مىشوند براى مسيح دو جنبه قائل شوند جنبه لاهوت و
جنبه ناسوت، از نظر لاهوت فرزند خدا و خود خداست و از نظر ناسوت جسم است و مخلوق
خدا و امثال اين توجيهات كه بهترين نشانه ضعف و نادرستى منطق آنها است.
به اين نكته
نيز بايد توجه كرد كه در آيه بجاى كلمه" من"" ما" به كار برده
شده كه معمولا براى موجودات غير عاقل ذكر مىشود، اين تعبير شايد به خاطر آن باشد
كه ساير معبودها و بتها از قبيل سنگ و چوب را در عموميت جمله داخل كند و بگويد:
اگر پرستش مخلوقى جايز باشد بايد بت پرستى بت پرستان نيز مجاز شمرده شود زيرا در
مخلوق بودن همه برابر و مساويند و در حقيقت ايمان به الوهيت مسيح ع يك نوع بت
پرستى است نه خدا پرستى.
و در آيه بعد
به پيامبر ص دستور مىدهد كه به دنبال روشن شدن اشتباه اهل كتاب در زمينه غلو
درباره پيامبران الهى با استدلالات روشن از آنها دعوت كند كه از اين راه رسما باز
گردند و مىگويد،" بگو اى اهل كتاب در دين خود، غلو و تجاوز از حد نكنيد و
غير از حق چيزى مگوييد" (قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا
تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِ[1]
[1] لا تَغْلُوا
از ماده غلو به معنى تجاوز از حق كردن است، منتها هنگامى كه در مورد تجاوز مقام و
منزله كسى باشد غلو گفته مىشود، اگر در نرخ و قيمت باشد غلاء گفته مىشود و اگر
در مورد تير باشد غلو (بر وزن دلو) مىگويند و اينكه به جوشش، غليان گفته مىشود و
به حيوانى كه فوق العاده سركش است غلواء مىگويند همه از همين ماده است، بعضى
معتقدند كه غلو هم در طرف افراط گفته مىشود هم در تفريط در حالى كه بعضى ديگر آن
را منحصر به طرف تفريط مىدانند و نقطه مقابل آن را تقصير مىگويند.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 40