نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 355
بعضى از بعض ديگر است [1]" حب" و" حبة" به معنى دانههاى خوراكى
و غذايى است، مثل گندم و جو و آنچه كه قابل درو كردن است [2] ولى گاهى به دانههاى ديگر گياهان نيز گفته
مىشود.
" نوى" به معنى هسته است، و اينكه بعضى گفتهاند مخصوص هسته خرما
است شايد به خاطر اين بوده باشد كه عرب بواسطه شرائط خاص محيطش هنگامى كه اين كلمه
را به كار مىبرد فكرش متوجه هسته خرما مىشد.
اكنون ببينيم چه نكتهاى در اين تعبير نهفته شده است.
بايد توجه داشت كه مهمترين لحظه، در حيات يك گياه همان لحظه شكافتن دانه و
هسته است كه همانند لحظه تولد يك طفل زمان انتقال از يك عالم به عالم ديگر محسوب
مىشود، و مهمترين تحول در زندگى او در اين لحظه رخ مىدهد.
جالب اينكه دانه و هسته گياهان غالبا بسيار محكمند، يك نگاه به هسته خرما و
ميوههايى مانند هلو و شفتالو و دانههاى محكم بعضى از حبوبات نشان مىدهد كه
چگونه آن نطفه حياتى كه در حقيقت نهال و درخت كوچكى است در دژى فوق العاده محكم
محاصره شده است، ولى دستگاه آفرينش آن چنان خاصيت تسليم و نرمش به اين دژ
نفوذناپذير، و آن چنان قدرت و نيرو به آن جوانه بسيار لطيف و ظريفى كه در درون
هسته و دانه پرورش مىيابد، مىدهد كه بتواند ديواره آن را بشكافد و از ميان آن قد
برافرازد، براستى اين حادثه در جهان گياهان حادثه شگرفى است كه قرآن به عنوان يك
نشانه توحيد انگشت روى آن گذاشته است.
سپس مىگويد: موجود زنده را از مرده بيرون مىفرستد، و موجودات مرده را از
زنده" (يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ
مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِ).