نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 351
انتقامجويى دعوت ميكرد، و از سوى ديگر عاطفه برادرى و عاطفه انسانى و تنفر
ذاتى از گناه و ظلم و بيدادگرى و قتل نفس، او را از اين جنايت باز مىداشت، ولى
سرانجام نفس سركش آهسته آهسته بر عوامل باز دارنده چيره شد، و و جدان بيدار و آگاه
او را رام كرد و به زنجير كشيد و براى كشتن برادر آماده ساخت، جمله"
طوعت" در عين كوتاهى اشارهاى پر معنى به همه اينها است، زيرا ميدانيم رام
كردن چيزى در يك لحظه صورت نميگيرد، بلكه بطور تدريجى و پس از كشمكشهايى صورت
ميگيرد.
سپس مىگويد:" و بر اثر اين عمل زيانكار شد" (فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ).
چه زيانى از اين بالاتر كه عذاب و جدان و مجازات الهى و نام ننگين را تا دامنه
قيامت براى خود خريد.
بعضى از كلمه" اصبح" خواستهاند استفاده كنند كه اين قتل در شب واقع
شده در حالى كه اين كلمه در لغت عرب مخصوص به شب يا روز نيست، بلكه دليل بر وقوع
چيزى است مانند آيه 103 آل عمران"
فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً":"
به بركت نعمت خداوند همه شما برادر شديد".
بطورى كه از بعضى از روايات كه از امام صادق ع نقل شده استفاده ميشود هنگامى
كه قابيل برادر خود را كشت او را در بيابان افكنده بود و نميدانست چه كند؟ چيزى
نگذشت كه درندگان بسوى جسد هابيل روى آوردند و او (كه گويا تحت فشار شديد و جدان
قرار گرفته بود) براى نجات جسد برادر خود مدتى آن را بر دوش كشيد، ولى باز پرندگان
اطراف او را گرفته بودند، و در اين انتظار بودند كه چه موقع جسد را به خاك
مىافكند تا به آن حملهور شوند! [1] در اين موقع همانطور كه قرآن مىگويد، خداوند زاغى را
فرستاد كه خاكهاى زمين را كنار بزند و با پنهان كردن جسد بىجان زاغ ديگر، و يا با
پنهان كردن قسمتى از طعمه خود، آن چنان كه عادت زاغ است، به قابيل