نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 336
هفتاد نفرى كه با او به كوه طور رفتند در زمره پيامبران قرار گرفتند.
در پرتو اين نعمت بود كه از دره هولناك شرك و بتپرستى و گوساله پرستى رهايى
يافتند و از انواع خرافات و موهومات و زشتيها و پليديها نجات پيدا كردند، و اين
بزرگترين نعمت معنوى در حق آنها بود.
سپس به بزرگترين موهبت مادى كه بنوبه خود مقدمه مواهب معنوى نيز ميباشد اشاره
كرده ميفرمايد:" شما را صاحب اختيار جان و مال و زندگى خود قرار داد" (وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً).
زيرا بنى اسرائيل ساليان دراز در زنجير اسارت و بردگى فرعون و فرعونيان بودند
و هيچگونه" اختيارى" از خود نداشتند، و با آنها همچون حيوانات اسير
معامله ميشد، خداوند به بركت قيام موسى بن عمران زنجيرهاى بردگى و استعمار را از
دست و پاى آنها گشود و آنها را صاحب اختيار هستى و زندگى خود ساخت.
بعضى چنين پنداشتهاند كه منظور از" ملوك" در اينجا" سلاطين و
پادشاهانى" است كه از بنى اسرائيل برخاستند.
در حالى كه ميدانيم بنى اسرائيل تنها در دوران كوتاهى داراى حكومت و سلطنت
بودند و به علاوه تنها بعضى از آنها به چنين مقامى رسيدند، در حالى كه آيه فوق
ميگويد:" و جعلكم ملوكا":" خداوند همه شما را اين مقام داد"،
از اين روشن ميشود كه منظور از آيه همان است كه در بالا گفتيم.
گذشته از اين" ملك" (بر وزن الف) در لغت هم به معنى سلطان و زمامدار
آمده و هم به معنى كسى كه مالك و صاحب اختيار چيزى است [1] در حديثى در تفسير در المنثور از پيامبر ص
چنين نقل شده است:
[1] در كتب لغت مىخوانيم: الملك من
كان له الملك و الملك هو ما يملكه الانسان و يتصرف به- او- العظمة و السلطة:"
ملك كسى است كه ملك داشته و ملك كليه چيزهايى است كه انسان مالك آن مىشود و در آن
تصرف مىكند.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 336