نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 259
بروند (و الموقوذة) [1] در تفسير قرطبى نقل شده كه در ميان عرب معمول بود كه بعضى از حيوانات را
بخاطر بتها آن قدر مىزدند تا بميرد و آن را يك نوع عبادت مىدانستند! [2] و حيواناتى كه
بر اثر پرت شدن از بلندى بميرند (وَ
الْمُتَرَدِّيَةُ) و حيواناتى كه به ضرب شاخ مرده باشند (وَ النَّطِيحَةُ).
و حيواناتى كه بوسيله حمله درندگان كشته شوند (وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ).
ممكن است يك فلسفه تحريم اين پنج نوع از گوشتهاى حيوانات بخاطر آن باشد كه خون
به قدر كافى از آنها بيرون نمىرود، زيرا تا زمانى كه رگهاى اصلى گردن بريده نشود،
خون بقدر كافى بيرون نخواهد ريخت و ميدانيم كه خون مركز انواع ميكربها است و با
مردن حيوان قبل از هر چيز خون عفونت پيدا مىكند، و به تعبير ديگر اين چنين گوشتها
يك نوع مسموميت دارند و جزء گوشتهاى سالم محسوب نخواهد شد مخصوصا اگر حيوان بر اثر
شكنجه يا بيمارى و يا تعقيب حيوان درندهاى بميرد مسموميت بيشترى خواهد داشت. به
علاوه جنبه معنوى ذبح كه با ذكر نام خدا و رو بقبله بودن حاصل مىشود در هيچ يك از
اينها نيست.
ولى اگر قبل از آنكه اين حيوانات جان بسپرند به آنها برسند و با آداب اسلامى
آنها را سر ببرند و خون بقدر كافى از آنها بيرون بريزد، حلال خواهد بود و لذا
بدنبال تحريم موارد فوق مىفرمايد: (إِلَّا ما
ذَكَّيْتُمْ).
بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه اين استثناء تنها به قسم اخير يعنى" و
ما اكل
[1] موقوذة از ماده وقذ (بر وزن نقض)
به معنى كتك زدن شديد است كه منجر به مرگ گردد. و يا بيمارى شديدى است كه حيوان را
به مرگ بكشاند، گاهى كتك زدن و بيمارى شديد را كه منجر به مرگ نشود نيز"
وقذ" مىگويند، ولى در مورد آيه همان معنى اول مراد است.