نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 449
نكته ديگر اينكه آيا منظور منافقان از كلمه احسان و نيكى كردن، احسان به طرفين
دعوى بوده، و يا نسبت به پيامبر ص؟ ممكن است منظورشان هر دو باشد، آنها بهانههاى
مضحكى براى ارجاع داورى به بيگانگان درست كرده بودند، از جمله اينكه ميگفتند آوردن
داورى به نزد پيغمبر ص دون شان او است! زيرا غالبا طرفين دعوى جار و جنجال به راه
مىاندازند و اين با مقام پيامبر ص سازگار نيست!.
به علاوه قضاوت و داورى هميشه به زيان يك طرف تمام مىشود و طبعا دشمن تراش
است، گويا آنها با چنين بهانههايى مىخواستند خود را تبرئه كنند كه منظور ما خدمت
به پيامبر ص و طرفين دعوى بوده است.
و يا اينكه اصولا نظر ما داورى نبوده، بلكه نظر ما آشتى دادن و ايجاد توفيق و
توافق در ميان طرفين نزاع بوده است.
ولى خداوند در آيه سوم نقاب از چهره آنها كنار مىزند و اين گونه تظاهرات
دروغين را ابطال مىكند، و مىفرمايد:" اينها كسانى هستند كه خداوند اسرار
درون دلهاى آنها را مىداند" (أُولئِكَ
الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ).
ولى در عين حال به پيامبر خود دستور مىدهد كه از مجازات آنها صرفنظر كن
(فاعرض عنهم) و پيامبر ص همواره با منافقان به خاطر اظهار اسلام كردن تا آنجا كه
ممكن بود مدارا مىكرد، زيرا مامور به ظاهر بود و جز در موارد استثنايى آنها را
مجازات نمىكرد، چه اينكه ظاهرا در صفوف مسلمانان بود و ممكن بود مجازات آنها به
يك نوع تصفيه حساب شخصى تفسير شود.
سپس دستور مىدهد كه آنها را موعظه كن و اندرز ده و با بيانى رسا كه در دل و
جان آنها نفوذ كند، و نتائج اعمالشان را به آنها گوشزد كن.