نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 165
و ديگر علت غايى و نتيجه نهايى آن.
تذكر اين نكته نيز لازم است كه در آيه فوق مىفرمايد: لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نافَقُوا (تا كسانى كه نفاق ورزيدند شناخته شوند) و نمىفرمايد ليعلم المنافقين (تا
منافقان شناخته شوند) و بعبارت ديگر، نفاق بصورت" فعل" ذكر شده نه
بصورت" وصف" اين تعبير گويا بدان جهت است كه نفاق، هنوز در همه آنان
بصورت صفت ثابتى در نيامده بود و لذا در تاريخ اسلام مىخوانيم كه بعضى از آنان،
بعدها موفق به توبه شدند و به صف مؤمنان پيوستند.
سپس قرآن گفتگويى كه ميان بعضى از مسلمانان و منافقين، قبل از جنگ رد و بدل شد
به اين صورت بيان مىكند: وَ قِيلَ
لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا: بعضى از مسلمانان (كه طبق نقل ابن عباس" عبد اللَّه
بن عمر بن حزام" بوده است) هنگامى كه ديد" عبد اللَّه بن ابى سلول"
با يارانش خود را از لشگر اسلام كنار كشيده و تصميم بازگشت به مدينه دارند گفت:
بيائيد يا بخاطر خدا و در راه او پيكار كنيد و يا لا اقل در برابر خطرى كه وطن و
خويشان شما را تهديد مىكند دفاع نمائيد.
ولى آنها به يك بهانه واهى دست زدند و گفتند: لَوْ نَعْلَمُ قِتالًا لَاتَّبَعْناكُمْ:
ما اگر ميدانستيم جنگ مىشود بىگمان از شما پيروى ميكرديم، ما فكر مىكنيم
اين غائله بدون جنگ و خونريزى پايان پذيرد.
و بنا به تفسير ديگر منافقان گفتند: اگر ما اين را،" جنگ" ميدانستيم
با شما همكارى ميكرديم، ولى بنظر ما اين جنگ نيست بلكه يك نوع انتحار و خودكشى است
زيرا با عدم توازنى كه ميان لشگر اسلام و كفار ديده مىشود، جنگ كردن با آنها
عاقلانه نيست. بخصوص اينكه لشكرگاه اسلام در نقطه نامناسبى قرار گرفته است.
بهر ترتيب اينها بهانهاى بيش نبود، هم وقوع جنگ حتمى بود و هم مسلمانان در
آغاز پيروز شدند و اگر شكستى دامنگيرشان شد، بر اثر اشتباهات و خلافكارى-
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 165