نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 152
غنائم پرداختند، و آن حوادث دردناك پيش آمد.
قرآن در پاسخ آنها ميگويد: آيا شما چنين پنداشتيد كه پيغمبر ص بشما خيانت
خواهد كرد در حالى كه هيچ پيغمبرى ممكن نيست، خيانت كند.
وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَ[1] خداوند در اين آيه ساحت مقدس پيامبران را بطور
كلى از خيانت منزه داشته و ميگويد اساسا چنين چيزى شايسته مقام ثبوت نيست، يعنى
خيانت با نبوت سازگار نمىباشد، اگر پيامبرى خائن باشد ديگر نميتوان در اداى رسالت
الهى و تبليغ احكام به او اطمينان كرد.
ناگفته پيداست، كه آيه هر گونه خيانت را، اعم از خيانت در تقسيم غنائم و يا
حفظ امانت مردم، و يا در گرفتن وحى و رسانيدن آن به بندگان خدا، از پيامبران نفى
مىكند.
عجيب است از كسى كه پيامبر را امين وحى خدا مىداند، چگونه احتمال مىدهد كه
مثلا پيامبر، خداى نكرده در غنايم جنگى حكم ناروايى دهد، و او را از حق خود محروم
سازد.
البته روشن است خيانت براى هيچكس مجاز نيست خواه پيامبر باشد يا غير پيامبر
ولى از آنجا كه گفتگوى عذرتراشان جنگ" احد" در باره پيامبر ص بود آيه
نيز نخست سخن از پيامبران مىگويد و سپس اضافه مىنمايد:
وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ: هر كس خيانت كند، روز رستاخيز آنچه را در آن خيانت كرده،
بعنوان مدرك جنايت بر دوش خويش حمل ميكند و يا همراه خود به صحنه محشر مىآورد و
به اين ترتيب، در برابر همگان رسوا
[1]- اين واژه از" غلل"
بمعنى خيانت گرفته شده و" غلل" در اصل بمعنى نفوذ تدريجى و مخفيانه آب
در ريشه درختان است، و از آنجا كه خيانت به صورت مخفيانه و تدريجى صورت مىگيرد،
به آن" غلول" مىگويند، و اگر به حرارت درونى ناشى از تشنگى،"
غليل" مىگويند، نيز بهمين جهت است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 3 صفحه : 152