نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 27 صفحه : 48
و در حقيقت
مساله اصلى زندگى انسان نيز همين" تزكيه" است، كه اگر باشد سعادتمند است
و الا بدبخت و بينوا.
***
سپس به
سراغ گروه مخالف رفته، مىفرمايد:" نوميد و محروم گشت هر كس نفس خود را با
معصيت و گناه آلوده ساخت" (وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها).
"
خاب" از ماده" خيبة" به معنى نرسيدن به مطلوب و محروم شدن و
زيانكار گشتن است [1]" دساها" از
ماده" دس" در اصل به معنى داخل كردن چيزى توام با كراهت است، چنان كه
قرآن مجيد در باره عرب جاهلى و زنده به گور كردن دختران مىفرمايد:
أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ:" آن را با كراهت و نفرت در خاك
پنهان مىكند" (نحل- 59) و" دسيسه" به كارهاى مخفيانه زيانبار گفته
مىشود.
در تناسب اين
معنى با آيه مورد بحث بيانات گوناگونى گفتهاند:
گاه گفته شده
اين تعبير كنايه از فسق و گناه است، چرا كه اهل تقوى و صلاح، خود را آشكار
مىسازند، در حالى كه افراد آلوده و گنهكار خود را پنهان مىدارند، چنان كه نقل
شده است سخاوتمندان عرب خيمههاى خود را در نقاط مرتفع مىزدند، و شبها آتش روشن
مىكردند، تا نيازمندان در طول شب و روز به سراغشان بروند، و مورد محبت آنها واقع
شوند، ولى افراد بخيل و لئيم در زمينهاى پست خيمه برپا مىكردند تا كسى به سراغ
آنان نيايد! و گاه گفتهاند منظور اين است كه گنهكاران خود را در لابلاى صالحان
پنهان مىكنند.
يا اينكه نفس
خود يا هويت انسانى خويش را در معاصى و گناه پنهان مىدارند.