نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 27 صفحه : 420
از بازگشت ابو سفيان ماجرا را از او پرسيد.
ابو سفيان چگونگى شكست و درهم كوبيده شدن لشگر قريش را براى او شرح داد، سپس
افزود: به خدا سوگند ما در اين جنگ سوارانى را ديديم در ميان آسمان و زمين كه به
يارى محمد آمده بودند! در اينجا" ابو رافع" يكى از غلامان"
عباس" مىگويد: من در آنجا نشسته بودم، دستم را بلند كردم و گفتم: آنها
فرشتگان آسمان بودند.
ابو لهب سخت برآشفت و سيلى محكمى بر صورت من زد، و مرا بلند كرده بر زمين
كوبيد، و از سوز دل خود پيوسته مرا كتك مىزد، در اينجا همسر عباس" ام
الفضل" حاضر بود چوبى برداشت و محكم بر سر ابو لهب كوبيد، و گفت: اين مرد
ضعيف را تنها گير آوردهاى! سر ابو لهب شكست و خون جارى شد، و بعد از هفت روز بدنش
عفونت كرد و دانههايى همچون" طاعون" بر پوست تنش ظاهر شد، و با همان
بيمارى از دنيا رفت.
عفونت بدن او به حدى بود كه جمعيت جرأت نمىكردند نزديك او شوند، او را به
بيرون مكه بردند، و از دور آب بر او ريختند، و سپس سنگ بر او پرتاب كردند تا بدنش
زير سنگ و خاك پنهان شد! [1]
***
در آيه بعد به وضع همسرش" ام جميل" پرداخته، مىفرمايد:"
همسر او نيز وارد آتش سوزان جهنم مىشود، در حالى كه هيزم به دوش مىكشد" (وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ) [2]
[2]" امرأته" عطف بر ضمير
مستتر در" سيصلى" است، و" حمالة الحطب" حال است و منصوب، بعضى
مانند" زمخشرى" در" كشاف" آن را منصوب به عنوان"
ذم" دانستهاند، و در تقدير چنين است اذا حمالة الحطب، ولى مسلما معنى اول
بهتر است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 27 صفحه : 420