نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 27 صفحه : 278
اين خطبه كه تنها به قسمتى از آن در اينجا اشاره كردهايم بقدرى تكان دهنده و
گويا و صريح است كه" ابن ابى الحديد" معتزلى مىگويد: من به كسى كه همه
امتها به او سوگند ياد مىكنند قسم مىخورم كه از پنجاه سال پيش تا كنون بيش از
هزار بار اين خطبه را خواندهام، و در هر بار در درون قلبم لرزش و ترس و پند و موعظه
تازهاى پديد آمده، و در روحم به سختى اثر گذارده، اعضاء و جوارحم به لرزه افتاده،
و هرگز نشده كه در آن تامل كنم جز اينكه در آن حال به ياد مرگ خانواده و بستگان و
دوستانم افتادهام و درست برايم مجسم شده كه من همانم كه امام ع توصيف فرموده است.
چقدر واعظان و خطبا و گويندگان و افراد فصيح در اين باره سخن گفته اند، و من
گوش فرا دادهام، و در سخنان آنها دقت كردهام، ولى در هيچيك تاثير سخن امام ع را
نيافتهام!.
اين تاثيرى كه سخن او در قلب من مىگذارد يا از ايمانى سرچشمه مىگيرد كه به
گوينده آن تعلق دارد، و يا نيت يقين و اخلاص او سبب شده است كه اينچنين در ارواح
نفوذ كند، و در قلوب جايگزين شود" [1] او در قسمت ديگرى از سخنانش مىگويد: ينبغى لو اجتمع فصحاء
العرب قاطبة فى مجلس و تلى عليهم ان يسجدوا له!:" سزاوار است اگر فصحاء عرب
همگى در مجلسى اجتماع كنند و اين خطبه براى آنها خوانده شود در برابر آن سجده
كنند، و در همين جا اشاره به گفتار معاويه در باره فصاحت امير مؤمنان على ع مىكند
كه مىگويد: و اللَّه ما سن الفصاحة لقريش غيره:
" به خدا هيچكس فصاحت را براى قريش غير او پايهگذارى نكرد"!