نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 26 صفحه : 448
گفته شد سوگند مهمى براى صاحبان عقل و خرد وجود ندارد"؟! (هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ).
" حجر" در اينجا به معنى عقل است و در اصل به معنى" منع"
مىباشد مثلا گفته مىشود قاضى فلان كس را" حجر" (بر وزن زجر) كرد، يعنى
او را از تصرف در اموالش ممنوع ساخت، و يا اينكه به اطاق" حجره" گفته
مىشود چون محلى است محفوظ و ممنوع از اينكه ديگران وارد آن شوند، و به دامان
نيز" حجر" (بر وزن فكر) گفته مىشود، به خاطر حفظ و منع ديگران، و از
آنجا كه" عقل" نيز انسان را از كارهاى نادرست منع مىكند از آن تعبير
به" حجر" شده، همانگونه كه خود واژه عقل نيز به معنى" منع"
است، لذا به طنابى كه بر زانوى شتر مىبندند تا مانع حركت او شود" عقال"
مىگويند.
در اينكه" مقسم به" (چيزى كه اين سوگندها به خاطر آن ياد شده است)
چيست؟ دو احتمال وجود دارد: نخست اينكه جمله" إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ" (پروردگار تو در كمينگاه است) جواب اين قسمها است.
ديگر اينكه جواب قسم محذوف است و آيات آينده كه سخن از مجازات طغيانگران
مىگويد گواه بر آن است، و در معنى چنين است:" قسم به آنچه گفته شد كه ما
كفار و طغيانگران را عذاب مىكنيم" [1] و به اين ترتيب قسم و مقسم به روشن مىگردد.