نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 7
"
هنگامى كه رسول خدا ص على ع را در روز" غدير خم" به خلافت منصوب فرمود و
درباره او گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه" هر كس من مولى و ولى او هستم على
مولى و ولى او است" چيزى نگذشت كه اين مساله در بلاد و شهرها منتشر شد"
نعمان بن حارث فهرى" خدمت پيامبر ص آمد و عرض كرد تو به ما دستور دادى شهادت
به يگانگى خدا و اينكه تو فرستاده او هستى دهيم ما هم شهادت داديم، سپس دستور به
جهاد و حج و روزه و نماز و زكات دادى ما همه اينها را نيز پذيرفتيم، اما با اينها
راضى نشدى تا اينكه اين جوان (اشاره به على ع است) را به جانشينى خود منصوب كردى،
و گفتى: من كنت مولاه فعلى مولاه، آيا اين سخنى است كه از ناحيه خودت يا از سوى
خدا؟! پيامبر ص فرمود:" قسم به خدايى كه معبودى جز او نيست اين از ناحيه خدا
است".
"
نعمان" روى بر گرداند در حالى كه مىگفت
اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا
حِجارَةً مِنَ السَّماءِ:" خداوندا! اگر اين سخن حق است
و از ناحيه تو، سنگى از آسمان بر ما بباران"! اينجا بود كه سنگى از آسمان بر
سرش فرود آمد و او را كشت، همين جا آيه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ
واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ نازل
گشت".
آنچه را در
بالا گفتيم مضمون عبارتى است كه در" مجمع البيان" از" ابو القاسم
حسكانى" با سلسله سندش از" امام صادق ع" نقل شده است
[1] همين مضمون را بسيارى از مفسران اهل سنت، و روات حديث با مختصرى
تفاوت نقل كردهاند.
مرحوم"
علامه امينى" در" الغدير" آن را از سى نفر از علماى معروف