نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 28
" و
هنگامى كه خوبى به او رسد از ديگران دريغ مىدارد" (وَ إِذا
مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً).
جمعى از
مفسران و ارباب لغت" هلوع" را به معنى حريص و جمعى به معنى" كم طاقت"
تفسير كردهاند، بنا بر تفسير اول در اينجا به سه نكته منفى اخلاقى در وجود
اينگونه انسانها اشاره شده،" حرص" و" جزع" و" بخل"
و بنا بر تفسير دوم به دو نكته" جزع" و" بخل" زيرا آيه دوم و
سوم تفسيرى است براى معنى (هلوع).
اين احتمال
نيز وجود دارد كه هر دو معنى در اين واژه جمع باشد، چرا كه اين دو وصف لازم و
ملزوم يكديگرند، آدمهاى حريص غالبا بخيلند، و در برابر حوادث سوء كم تحمل، و عكس
آن نيز صادق است.
***
در اينجا
سؤال يا سؤالهايى مطرح مىشود كه اگر خداوند انسان را براى سعادت و كمال آفريده
چگونه در طبيعت او شر و بدى قرار داده است؟
وانگهى آيا
ممكن است خداوند چيزى را با صفتى بيافريند، و سپس آفرينش خود را مذمت كند؟
و از همه
اينها گذشته قرآن در آيه 4 سوره" تين" صريحا مىگويد:
لَقَدْ
خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ:" ما
انسان را به بهترين صورت و ساختمان آفريديم".
مسلما منظور
اين نيست كه ظاهر انسان خوب و باطنش زشت و بد است، بلكه كل خلقت انسان به
صورت" احسن تقويم" است، و همچنين آيات ديگرى كه مقام والاى انسان را
مىستايند، اين آيات با آيه مورد بحث چگونه سازگار است؟
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 28