نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 223
انذارها مىگيرد.
نخست مىگويد:" مرا با كسى كه تنها آفريدم واگذار" (ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً) اين آيه و آيات بعد چنان كه در شان نزول گفتيم در مورد وليد بن مغيره مخزومى
يكى از سران معروف قريش نازل شده است.
تعبير به" وحيدا" (تنها) ممكن است توصيفى براى خالق باشد، و يا براى
مخلوق، در صورت اول نيز دو احتمال وجود دارد: نخست اينكه مرا با او تنها بگذار كه
خودم او را كيفر شديد دهم، يا اينكه من تنها خودم او را آفريدم و اينهمه نعمتها به
او بخشيدم، اما او نمكنشناسى كرد و در صورت دوم نيز دو احتمال وجود دارد: ممكن
است اشاره به اين باشد كه او در شكم مادر، و به هنگام تولد، تك و تنها بود، نه
اموالى داشت و نه فرزندانى، و اينها را همه بعدا به او بخشيدم يا اشاره به اينكه
او خودش را" وحيد" (شخص منحصر به فرد در ميان عرب) مىناميد، و مشهور
است كه مىگفت انا الوحيد ابن الوحيد، ليس لى فى العرب نظير، و لا لابى
نظير!" من منحصر به فرد و فرزند منحصر به فردم! در عرب نه نظيرى براى من وجود
دارد و نه براى پدرم"! [1] اين مطلب به عنوان استهزا در آيه تكرار شده است.
ولى از ميان همه اين تفسيرهاى چهار گانه تفسير اول از همه مناسبتر است
***
[1] تفسير" فخر رازى"
و" كشاف" و" مراغى" و" قرطبى" ذيل آيات مورد بحث،
از بعضى از روايات نيز استفاده مىشود كه" وحيد" به معنى بىپدر و فرزند
نامشروع است، ولى در اين روايت قرينهاى وجود ندارد كه تفسير آيه فوق باشد، بعلاوه
با دقت روشن مىشود كه اين معنى متناسب با آيه فوق نيست.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 25 صفحه : 223