نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 24 صفحه : 400
اول مناسبتر به نظر مىرسد.
***
سپس افزودند:" بلكه ما محرومان واقعى هستيم" (بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ) مىخواستيم مستمندان و نيازمندان را محروم كنيم اما خودمان از همه بيشتر
محروم شديم، هم محروم از درآمد مادى، و هم بركات معنوى كه از طريق انفاق در راه
خدا و به نيازمندان به دست مىآيد.
***
" در اين ميان يكى از آنها كه از همه عاقلتر بود گفت: آيا به شما
نگفتم چرا تسبيح خدا نمىگوئيد": (قالَ
أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ).
نگفتم خدا را به عظمت ياد كنيد، و از مخالفت او بپرهيزيد، شكر نعمت او را بجا
آوريد، و نيازمندان را از اموال خود بهرهمند سازيد؟ ولى شما گوش نكرديد، و به
روزگار سياه افتاديد! از اين آيه استفاده مىشود كه در ميان آنها فرد مؤمنى بود كه
آنها را از بخل و حرص نهى مىكرد، و چون در اقليت بود كسى گوش به حرفش نمىداد،
اما پس از اين حادثه دردناك، زبان او گشوده شد، و منطقش تيزتر و برندهتر گشت، و
آنها را زير رگبار ملامت و سرزنش گرفت.
***
آنها نيز لحظهاى بيدار شدند و به گناه خود اعتراف كردند، و" گفتند
منزه است پروردگار ما، مسلما ما ظالم و ستمگر بوديم" هم بر خويشتن ستم كرديم
و هم بر ديگران (قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا
ظالِمِينَ).
تعبير به" اوسط" در آيه قبل به معنى كسى است كه در سرحد اعتدال از
نظر عقل و خرد و دانش باشد، بعضى آن را حد وسط در سن و سال معنى
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 24 صفحه : 400