نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 24 صفحه : 275
در آيه بعد، شرح بيشترى پيرامون اين ماجرا داده، مىفرمايد:" به خاطر
بياوريد هنگامى را كه پيامبر ص يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى
او رازدارى نكرد و به ديگران خبر داد، و خداوند پيامبرش را از اين افشاى"
سر" آگاه ساخت، او قسمتى از آن را براى همسرش بازگو كرد و از قسمت ديگرى
خوددارى نمود" (وَ إِذْ أَسَرَّ
النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ
أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ).
اين چه رازى بود كه پيامبر ص به بعضى از همسران خود گفت كه او رازدارى نكرد؟،
مطابق آنچه در شان نزول گفتيم و اين راز مشتمل بر دو مطلب بود: يكى نوشيدن عسل نزد
همسرش زينب بنت جحش، و ديگرش تحريم نوشيدن آن بر خود در آينده بود، و منظور از
همسر غير رازدارش در اين آيه" حفصه" بود، كه او اين سخن را شنيد و
به" عايشه" بازگو كرد.
پيامبر ص چون از طريق وحى، از اين افشاى راز، آگاه شده بود، قسمتى از آن را
به" حفصه" فرمود، و براى آنكه او زياده شرمنده و خجل نشود از ذكر قسمت
ديگرى خوددارى كرد (ممكن است قسمت اول، اصل نوشيدن عسل باشد و قسمت دوم تحريم آن
بر خويشتن).
به هر حال" هنگامى كه پيامبر ص اين افشاى" سر" را به او (حفصه)
خبر داد او گفت: چه كسى تو را از اين موضوع آگاه كرد"؟ (فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا).
" گفت: خداوند دانا و آگاه مرا با خبر ساخت" (قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ).
از مجموع اين آيه برمىآيد كه بعضى از همسران پيامبر ص نه تنها او را با سخنان
خود ناراحت مىكردند، بلكه مساله رازدارى كه از مهمترين
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 24 صفحه : 275