responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 24  صفحه : 159

" عبد اللَّه" شكايت پسرش را خدمت رسول خدا فرستاد، پيامبر ص به پسرش پيغام داد كه بگذار پدرت داخل شهر شود، فرزندش گفت: حالا كه اجازه رسول خدا آمد مانعى ندارد.

عبد اللَّه وارد شهر شد، اما چند روزى بيشتر نگذشت كه بيمار گشت و از دنيا رفت! (و شايد دق مرگ شد) هنگامى كه اين آيات نازل شد و دروغ عبد اللَّه ظاهر گشت بعضى به او گفتند آيات شديدى در باره تو نازل شده خدمت پيامبر ص برو تا براى تو استغفار كند، عبد اللَّه سرش را تكان داد گفت: به من گفتيد: ايمان بياور آوردم، گفتيد:

زكات بده، دادم، چيزى باقى نمانده كه بگوئيد براى محمد ص سجده كن! و در اينجا آيه‌ وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا نازل گرديد [1]

تفسير: نشانه‌هاى ديگرى از منافقان‌

اين آيات هم چنان ادامه بيان اعمال منافقان و نشانه‌هاى گوناگون آنها است، مى‌فرمايد:" هنگامى كه به آنها گفته شود بيائيد تا رسول خدا ص براى شما استغفار كند، سرهاى خود را از روى استهزاء و كبر و غرور تكان مى‌دهند و مشاهده مى‌كنى كه از سخنان تو اعراض كرده، تكبر ورزند" (وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ‌).

آرى در برابر لغزشهايى كه از آنها سرمى‌زند و فرصت توبه و جبران آن‌


[1]" مجمع البيان" ذيل آيات مورد بحث-" كامل ابن اثير" جلد 2 صفحه 192-" سيره ابن هشام" جلد 3 صفحه 302 (با كمى تفاوت).

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 24  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست