نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 411
ذلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْواهِكُمْ:" اين سخنى است كه تنها با دهان مىگوئيد" و هيچ واقعيتى در آن
نيست (احزاب- 4).
مطابق اين آيه" ظهار" عملى است حرام و منكر، ولى از آنجا كه تكاليف
الهى اعمال گذشته را شامل نمىشود، و از لحظه نزول حاكميت دارد، در پايان آيه
مىفرمايد:" خداوند بخشنده و آمرزنده است" (وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ).
بنا بر اين اگر مسلمانى قبل از نزول اين آيات مرتكب اين عمل شده نبايد نگران
باشد، خداوند او را مىبخشد.
بعضى از فقها و مفسران معتقدند كه الان هم ظهار گناهى است بخشوده، همانند
گناهان صغيره كه خداوند وعده عفو- در صورت ترك كبائر- نسبت به آن داده است [1] ولى دليلى بر
اين معنى وجود ندارد، و جمله بالا نمىتواند گواه آن باشد.
اما به هر حال مساله كفاره به قوت خود باقى است.
در حقيقت اين تعبير شبيه همان است كه در آيه 5 سوره احزاب آمده كه بعد از نهى
از مساله پسرخواندگى، مىافزايد: وَ لَيْسَ
عَلَيْكُمْ جُناحٌ فِيما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لكِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ
وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً:" گناهى
بر شما نيست در خطايى كه در اين مورد از شما سر مىزند، ولى آنچه را از روى عمد
بگوئيد خداوند مؤاخذه مىكند، و خداوند غفور و رحيم است" يعنى در مورد خطاها
و گذشتهها.
در اينكه ميان" عفو" و" غفور" چه تفاوتى است؟ بعضى
گفتهاند:
" عفو" اشاره به بخشش خداوند است،" غفور" اشاره به پوشش
گناه است، زيرا ممكن است كسى گناهى را ببخشد اما هرگز آن را مكتوم ندارد، ولى
خداوند
[1]" كنز العرفان" جلد 2
صفحه 290 در" الميزان" نيز اشارهاى به اين معنى ديده مىشود.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 411