آنها به اين هم قناعت نمىكردند و براى اظهار تعجب
بيشتر مىگفتند:
" آيا نياكان نخستين ما كه هيچ اثرى از آنها باقى نمانده دوباره زنده
مىشوند"؟! (أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ) [2] همانها كه شايد هر ذرهاى از خاكشان به گوشهاى افتاده است يا جزء بدن موجود
ديگرى شده است؟
ولى چنان كه در پايان سوره يس مشروحا گفته شد در برابر دلائل محكمى كه بر
مساله معاد دلالت مىكند اينها يك مشت بهانههاى واهى است.
***
سپس قرآن به پيامبر اسلام ص دستور مىدهد كه در پاسخ آنها" بگو:
نه فقط شما و پدرانتان، بلكه تمام اولين و آخرين ..." (قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ).
***
" همگى در موعد روز معين (روز رستاخيز) جمع مىشوند" (لَمَجْمُوعُونَ إِلى مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ) [3]" ميقات" از ماده" وقت" به معنى زمانى است كه براى كار يا
وعدهاى
[1] توجه داشته باشيد كه تكرار حرف
استفهام، و تعبير به" ان" همه به عنوان تاكيد آورده شده.
[2]" همزه" در" أ و
آبائنا الاولين" همزه استفهام، و" واو"،" واو عاطفه" است
كه همزه استفهام بر آن مقدم مىشود.
[3]" الى" در اين جمله به
خاطر اين به كار رفته كه قيامت، در پايان اين جهان قرار دارد و نيز ممكن است
كه" الى" در اينجا به معنى لام بوده باشد، همانگونه كه در بسيارى از
آيات قرآن" لميقات" آمده است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 233