نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 22 صفحه : 59
خداوند از
قبل گفته" و ما را از آينده شما با خبر ساخته است (كَذلِكُمْ
قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ).
خداوند دستور
داده" غنائم خيبر" مخصوص" اهل حديبيه" باشد، واحدى با آنها در
اين امر شركت نكند! ولى اين متخلفان بى شرم و پر ادعا، باز از ميدان در نمىروند و
شما را متهم به حسادت مىكنند" و به زودى مىگويند: مطلب چنين نيست بلكه شما
نسبت به ما حسد مىورزيد"! (فَسَيَقُولُونَ بَلْ
تَحْسُدُونَنا).
و به اين
ترتيب آنها حتى بطور ضمنى پيامبر ص را تكذيب مىكنند، و ريشه منع آنها را از شركت
در" غزوه خيبر" حسادت مىشمرند! قرآن در آخرين جمله مىگويد:" ولى
آنها جز اندكى نمىفهمند" (بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ
إِلَّا قَلِيلًا).
آرى ريشه
تمام بدبختىهاى آنها جهل و نادانى و بيخبرى است كه هميشه دامنگير آنها بوده است،
جهل در مورد خداوند، و عدم معرفت مقام پيامبر ص و بيخبرى از سرنوشت انسانها، و عدم
توجه به ناپايدارى ثروت دنيا.
درست است كه
آنها در مسائل مالى و منافع شخصى با هوش و دقيق و باريك بودند، اما چه جهلى از اين
بالاتر كه انسان همه چيز خود را با اندكى ثروت مبادله كند؟!.
سرانجام
پيغمبر اكرم ص طبق نقل تواريخ غنائم خيبر را تنها بر اهل حديبيه تقسيم كرد، حتى
كسانى كه در حديبيه بودند و موفق به شركت در غزوه خيبر نشدند سهمى براى آنها قرار
داد، البته اين موضوع يك مصداق بيشتر نداشت و آن" جابر بن عبد اللَّه"
بود [1]