نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 22 صفحه : 521
اصولا هواى نفس خود بزرگترين و خطرناكترين بتها است و سرچشمه پيدايش بتهاى
ديگر، و مايه گرمى بازار بتپرستى است.
4- باز هم افسانه" غرانيق"!
در لابلاى بحثى كه پيرامون بتهاى سهگانه عرب، لات و عزى و منات از نظر تاريخى
داشتيم، به اين نكته اشاره شده كه آنها اين بتها را" غرانيق" بلند پايه!
مىدانستند كه از آنها اميد شفاعت داشتند (" غرانيق" جمع"
غرنوق"- بر وزن- مزدور- به معنى نوعى پرنده آبى سفيد رنگ يا سياه رنگ است) و
لذا گاه به دنبال ذكر نام اين بتها با جملههاى" تلك الغرانيق العلى و ان
شفاعتهن لترتجى" آنها را بدرقه مىكردند.
در اينجا يك داستان خرافى در بعضى از كتب، نقل شده كه" پيامبر ص هنگامى
كه به آيه مورد بحث (أَ فَرَأَيْتُمُ
اللَّاتَ وَ الْعُزَّى) رسيد اين دو جمله را شخصا
بر آن افزود:" تلك الغرانيق العلى و ان شفاعتهن لترتجى"! و همين سبب شد
كه مشركان خوشحال شوند و آن را نوعى انعطاف در مساله بتپرستى از ناحيه پيامبر ص
بدانند! و در پايان اين سوره كه مردم را به سجده دعوت كرد آنها نيز همراه مسلمانان
به سجده افتادند!، اين خبر به عنوان اسلام آوردن مشركان در همه جا پيچيد، و حتى به
گوش مسلمانان مهاجر حبشه رسيد و گروهى چنان خوشحال شدند و احساس امنيت كردند كه از
هجرتگاه خود حبشه به مكه بازگشتند" [1]
[1] اين داستان خرافى را"
طبرى" مشروحا در تاريخ خود جلد 2 صفحه 75 به بعد آورده است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 22 صفحه : 521