نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 22 صفحه : 51
خود چنين فكر
مىكرديد كه اين سفر، سفر پايانى عمر پيامبر ص و مؤمنان است و بايد از آن
كنارهگيرى كرد.
آرى"
اين پندار غلط و اين وسوسههاى شيطانى در دل شما زينت يافته بود" (وَ
زُيِّنَ ذلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ).
" و
گمان بد كرديد" (وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ).
چرا كه فكر
مىكرديد خداوند پيامبرش را به اين سفر فرستاده، و آنها را به چنگال دشمنان سپرده
و از آنها حمايت نخواهد كرد!" و سرانجام به هلاكت رسيديد"! (وَ
كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً).
چه هلاكت از
اين بدتر كه از شركت در اين سفر تاريخى، و بيعت رضوان و افتخارات ديگر محروم شديد،
و به دنبال آن رسوايى بزرگ بود، و در آينده عذاب دردناك آخرت است. آرى شما دلهاى
مردهاى داشتيد كه گرفتار چنين سرنوشتى شديد.
از آنجا كه
اين افراد ضعيف الايمان يا منافق مردمى ترسو، و راحت طلب، و طبعا از جنگ و هر گونه
درگيرى گريزانند، تحليلى كه در باره حوادث مىكنند هيچگونه با واقعيت تطبيق،
نمىكند با اين حال هميشه در نظرشان بسيار جالب است.
و به اين
ترتيب ترس و عافيتطلبى و فرار از زير بار مسئوليتها سوء ظنها را در نظرشان
واقعيتها جلوه مىدهد، و نسبت به همه چيز بدبين هستند حتى به پيامبر خدا و حتى
نسبت به خدا! در" نهج البلاغه" در فرمان" مالك اشتر"
مىخوانيم:
ان البخل و
الجبن و الحرص غرائز شتى يجمعها سوء الظن باللَّه:
" بخل و
ترس و حرص، صفات نكوهيده مختلفى است كه همه آنها در سوء ظن به خدا جمع است"
[1]