نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 22 صفحه : 337
خطايى راه ندارد كه انسان احساس كند سخن گفته در حالى كه سخن نگفته باشد، لذا
قرآن مىگويد: همان اندازه كه سخن گفتن شما برايتان محسوس است و واقعيت دارد رزق و
وعدههاى الهى نيز همين گونه است! از اين گذشته مساله سخن گفتن خود يكى از
بزرگترين روزيها و مواهب پروردگار است كه هيچ موجود زندهاى جز انسان از آن
برخوردار نشده است، و نقش سخن گفتن در زندگى اجتماعى انسانها و تعليم و تربيت و
انتقال علوم و دانشها و حل مشكلات زندگى بر كسى پوشيده نيست.
نكتهها:
1- داستان تكان دهنده اصمعى
" زمخشرى" در تفسير" كشاف" از" اصمعى" [1] نقل مىكند از
مسجد بصره بيرون آمدم، ناگاه چشمم به يك عرب بيابانى افتاد كه بر مركبش سوار بود،
با من روبرو شد و گفت: از كدام قبيلهاى؟ گفتم از" بنى اصمع" گفت:
از كجا مىآيى؟ گفتم از آنجا كه كلام خداوند رحمان را مىخوانند، گفت براى من
هم بخوان! من آياتى از سوره و الذاريات را براى او خواندم، تا به آيه" و فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ" رسيدم، گفت كافى است، برخاست و شترى را كه با خود داشت نحر كرد، و گوشت
آن را در ميان نيازمندانى كه مىآمدند و مىرفتند تقسيم نمود، شمشير و كمانش را
نيز شكست و كنار انداخت و پشت كرد و رفت. اين داستان گذشت.
[1] نام او" عبد الملك ابن
قريب" بوده، در ايام هارون الرشيد مىزيست، حافظه وى عجيب و اطلاعاتى گسترده
از تاريخ و ادبيات و اشعار عرب داشت، و در سال 216 در بصره وفات كرد (الكنى و
الالقاب ج 2 صفحه 37).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 22 صفحه : 337