نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 22 صفحه : 231
" ولى آنها حق را هنگامى كه به سراغشان آمد تكذيب كردند" (بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ).
يعنى آنها آگاهانه منكر حق شدهاند، و گرنه گرد و غبارى بر چهره حق نيست، و
چنان كه در آيات بعد مىآيد آنها صحنه معاد را با چشم خود مكرر در اين دنيا
مىبينند و جاى شك و ترديد ندارد.
لذا در پايان آيه مىافزايد:" چون آنها در مقام تكذيب بر آمدهاند پيوسته
ضد و نقيض مىگويند، در كار خود متحيرند و در امور مختلط گرفتارند" (فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ).
گاه پيامبر ص را مجنون مىخوانند، گاه كاهن، و گاه شاعر.
گاه مىگويند: سخنان او" اساطير الاولين" است.
گاه مىگويند:" بشرى به او تعليم مىدهد"! گاه نفوذ كلماتش را
نوعى" سحر" مىدانند.
و گاه مدعى مىشوند ما هم مثل آن مىتوانيم بياوريم! اين پراكندهگوئيها نشان
مىدهد كه حق را دريافتهاند، و به دنبال بهانهجويى هستند و لذا هرگز روى يك حرف
نمىايستند.
" مريج" از ماده" مرج" (بر وزن حرج) به معنى امر"
مختلط و مشوش و مشتبه" است، و لذا به زمينى كه گياهان مختلف و فراوان در آن
روئيده" مرج" (مرتع) گفته مىشود.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 22 صفحه : 231